بازجویی چیست ؟

((اصول بازجويي ))

اهميت بازجويي :هنگاميكه سايرابزار عملياتي اثر خود را در جهت رسيدن به اهداف عملياتي از دست مي دهد يا اينكه بنا به نياز مي بايست حتماً برخورد با سوژه صورت گيرد بازجويي بعنوان يكي از ابزارهاي مورد استفاده كارشناسان عملياتي قرار مي گيرد .

تعريف بازجويي : قدرت و فن جمع آوري و اخذ اطلاعات صحيح و قابل اعتماد از طريق سوال و جواب كردن و ارزيابي اخبار و اطلاعات مكتسبه و تفكيك حقايق از اكاذيب مي باشد . كه از متهم و يا بعضاً مرتبطين و مطلعين جرم بشكل كتبي و رسمي بعمل مي آيد .

توجه : از شاكي غالباً بازجويي بعمل نمي آيد .

تعريف مصاحبه : عبارتست از از يك گفتگوي شفاهي و غير رسمي براي كشف و درك حقايق كه از شاكي ـ مشهود ـ مرتبطين و بعضاً مظنونين بعمل مي آيد و در مصاحبه به دو نكته مي بايست توجه نمود .

1ـ زمان مصاحبه مي بايست بر مبناي حال و وضعيت مصاحبه شونده انتخاب شود .

2ـ مكان مصاحبه مي بايست براي مصاحبه شونده مشخص باشد .

تعريف زير پا كشي : فني است كه از طريق گفتگو بدون اينكه فرد از موضوع واقعي گفتگو اطلاعي داشته باشد مطالبي را بيان بنمايد .

تفاوت مصاحبه با بازجويي :

1ـ مصاحبه يك مورد آمرانه نيست بلكه بصورت دوستانه انجام مي شود .

2ـ مصاحبه شفاهي است نه كتبي .

3ـ زمان و مكان مصاحبه با رعايت حال مصاحبه شونده تعيين مي شود .


موارديكه مي بايست در بازجويي رعايت شود :

1ـ با يك حكم قضايي متهم خواسته يا ناخواسته در هر فضايي مي بايست به سوالات بازجو پاسخ دهد .

2ـ بازجويي بصورت كتبي است لذا اظهارات شفاهي متهم ، نوار و ... براي قاضي اهميتي ندارد .

3ـ از شاكي غالباً بازجويي بعمل نمي آيد .

اركان بازجويي :

1ـ تعريف بازجو : به كسي گفته مي شود كه معمولاً نقش مسلط يا برتر را در رويا روئي دو طرف بر عهده دارد او نماينده قدرت برتر است و هدفش كسب اطلاعات سريع و بموقع درباره سوژه مورد نظر مي باشد .

2ـ تعريف بازجويي شونده : مصاحبه شونده يا منبع طرف متقابل بازجو است كه معمولاً سعي دارد اطلاعات هر چه كمتري را در اختيار بازجو قرار دهد و يا اصلاً سكوت نمايد .
3ـ جريان بازجويي : مجموعه سخناني است كه از آغاز تا پايان رويارويي بين بازجو و منبع رد وبدل مي شود اين فرايند مي تواند بسيار آرام و حتي دوستانه تا بسيار خشن و خصمانه نوسان داشته باشد اگرچه حالت بينابين اين دو نيز وجود .

مقدمات بازجويي :

بازجو قبل از اينكه وارد جريان بازجوئي شود ميبايست پاسخ موارد زير را فراهم آورد

1ـ آيا از كليه اشخاصيكه در مورد متهم و موارد اتهامي وي اطلاعي دارند مصاحبه بعمل آمده است .2ـ آيا تمامي قرائن و مدارك ممكنه جمع آوري شده است .

3ـ آيا سوابق متهم در پرونده مورد بررسي قرار گرفته است .

4ـ آيا اتاق بازجويي كاملاً مهيا و داراي وسائل ضبط صدا مي باشد .

5ـ آياطرح و نقشه بازجويي تكميل است .


اصول بازجويي :

1ـ تعيين اهداف

الف ـ اهداف اصلي ( اتمام اصلي ) ب ـ اهداف فرعي ( اتمام فرعي )

2ـ ابتكار ( طرح و نقشه اي كه بازجو ميكشد تا مجهولات خود را حل كند .)

3ـ صحت ودرستي : بازجو بايد بفهمد كدام مطالب يا جواب با سوال او مطابقت دارد و كدام ندارد.

4ـ تاثير و برتري شخصيتي ، سياسي و رواني ، بر متهم بجاي استفاده از زور و فشار

5ـ رعايت حفاظت .

موارديكه ابتكار عمل را از بازجو مي گيرد :

1ـ عصبانيت

2ـ عدم توجه به تناقض گوئي هاي متهم .

3ـ دوستي بيش از حد در حين بازجويي با متهم .

مراحل بازجويي :

1ـ تهيه طرح ( طرح چگونگي انجام بازجويي )

2ـ گرفتن تماس ( تماس فني است كه بازجو براي نزديك شدن و يا تشويق طرف مقابل جهت گرفتن مطلب مورد نظر بكار مي برد .)

3ـ انجام سوالات

4ـ مرحله نهائي ( شكست متهم و نتيجه گيري )
5ـ تهيه گزارش

موارديكه در نقشه بازجويي بايستي رعايت گردد .

1ـ آيا جزئيات اطلاعات در ذهن بازجو متمركز و مستقر گرديده است ؟

2ـ آيا متهم به امراض جسمي و رواني مبتلا است ؟

3ـ از متهم چه اطلاعاتي را بايستي كسب نمود تا خلاء پرونده مرتفع گردد .

4ـ آيا سوالات و تست دروغ سنجي تعيين شده است .

5ـ آيا اوقاتيكه متهم بايستي تحت بازجويي قرار گيرد پيش بيني شده است ؟

6ـ بهره گيري از تست هاي روان شناسي جهت دست يابي به رفتار متهم .

7ـ پيش بيني فعل و انفعالات و ضد بازجويي متهم و فراهم ساختن ابزار و روش هاي لازم در جهت مقابله به آنها

8ـ استفاده از يك يا چند شگرد و بازجويي توام با يكديگر بر حسب مورد .


انواع سوالات :

1ـ سوالات معمولي

2ـ سوالات كنترلي ( يعني سوالاتي كه از قبل جواب آنرا مي دانيم )

3ـ سوالات نامربوط

4ـ سوالات مستقيم و هدايت شونده

ويژگي هاي سوالات بازجو :

1ـ سوالات غالباً مي بايست مثبت باشند مثال آيا شما اين كار را انجام داده ايد … انجام نداده ايد.

2ـ سوالات بايستي باالفاظ و مفاهيم ساده صورت پذيرد .

3ـ سوالات بايستي غالباً بشكل بسيط باشد .

4ـاستفاده از جملات شرطيه در شكستن مقاومت متهم سودمند است .

5ـ ادوات پرسش لازم است در ابتداي جملات سوالي قرار بگيرد به استثناي چرا

6ـ استفاده از الحان و لهجه هاي مناسب در سوالات بازجويي بسيار مناسب است .

روند منطقي در بازجويي : 1ـ از كلي به جزئي ( قياسي ) 2ـ از جزئي به كلي ( استقراء)

(1)ـ بيو گرافي و شرح حال موثر سوژه

(2)ـ كليه اقدامات غير قانوني متهم توسط متهم اقرار ميشود .

(3)ـ كليه اطلاعات سوژه در خصوص اتمام انتسابي ( موضوع انتسابي ممكن است پوششي و يا حقيقي باشد )

(4)ـ معرفي دقيق دوستان و همكاران موثر متهم ( مرتبطين )

(5)ـ سوالات جزئي در خصوص پاسخهاي كلي ارائه فوق

(6)ـ شكافتن تناقضات مطروحه در پاسخ هاي كلي ارائه شده از طريق سوالات جزئي تر

انواع بازجويي :

1-بازجويي مستقيم

2-بازجوئي غير مستقيم


تعريف بازجويي مستقيم : در اين روش بازجو اطلاعات تفضيلي ( جزء به جزء ) در خصوص اتهام و جرم متهم دارد لذا سئوالات خود را در راستاي اعتراف و اقرار از متهم مطرح و بازجو درصدد تكميل اطلاغات خود مي باشد .

بعبارت ديگر بازجو بايستي به متهم تفهيم كند كه اتهام انتسابي از طريق دلائل موجود و اعترافات ديگران ثابت است لذا سئوالات خود را به صورت صريح و روشن مطرح مي نمايد .

تعريف بازجويي غير مستقيم : در اين روش بازجو اجمالاً نسبت به اتهام متهم آگاهي دارد لذا عليرغم ميل متهم اطلاعات لازمه را به شكل نامحسوس از وي كسب مي نمايد هرگاه بازجو به اطلاعات متقن و كافي دست يافت مي تواند بازجويي را به شكل مستقيم دنبال نمايد .

تفاوت بازجويي قضايي و اطلاعاتي در نظام ج . ا . ا و لائيك

1ـ حيث مبنا

الف ـ ج. ا . ا

1ـ قضايي : تا زماني كه موارد اتهامي فرد در دادگاه تائيد نگرديده و توسط دادگاه حكم صادر نشود اسلام اجازه نمي دهد كه موارد اتهام اين افراد در حين بررسي در جامعه به صورت علني آشكار گردد.

2ـ اطلاعاتي : بعضا ًبر اثر برخي فشارهاي سازمانهاي بين المللي با توجه به حكم ثانويه مجبوريم كه موارد اتهامي عناصر جاسوس ، خرابكار و … در حين بررسي اتهام در جامعه علني سازيم .


ب ـ نظامي لائيك :

قضايي : در بازجوي هاي قضايي در اين نظام براي متهم اهميت زيادي قائل مي گردند از جمله اينكه دركليه مراحل بازجوئي وكلا نقش فعالي داشته و متهمين بعضاً در حضور آنان به بازجويان پاسخ مي دهند.

2ـ اطلاعاتي : در اين نوع بازجوئي براي افراد هيچ حق و حقوقي قائل نگرديده و معتقدند كه مي بايست شخصيت اين افراد خرد گردد .


2ـ بهره گيري از روشها :

الف ـ ج.ا.ا

در اين نوع نظام بازجويان تنها مجازند از ابزار و شيوه هايي استفاده كنند كه قانون و شرع مقدس مجاز دانسته است منتهي بعضي مواقع به جهت مصلحت نظامي از بعضي از روشها با اذن حاكم شرع ( حكم ثانوته ) استفاده مي گردد

ب ـ نظام لائيك :

در اين نظام بازجويان مي توانند از هر شيوه ، روش و ابزاري جهت اخذ اقرار و اعتراف از متهمين استفاده كنند


3ـ برائت از مجرمين :

الف ـ نظام ج.ا.ا

(1)ـ قضايي : در اين نوع بازجويي اصل بر برائت است و تنها بازجويا ن موظف هستند از موارد اتهامي كه در تفهيم اتهام آورده است از متهمين سوال كنند

(2)ـ اطلاعاتي : معمولاً در اين روش با استفاده از يك اتهام پوششي مثلاً ( نگهداري غير مجاز سلاح ‚ روابط نامشروح ‚ مواد مخدر و… ) مورد اتهامي به سوژه تفهيم گرديده و با استفاده از اصل برائت توام با احتياط بازجويي از سوژه ادامه پيدا ميكند .

ب ـ نظام لائيك

1ـ قضايي :همانند نظام ج.ا.ا است .

2ـ اطلاعاتي : اصل بر عدم برائت است .


4ـ نفوذ اقرار و اعتراف :

الف ـ ج.ا.ا

در نظام ج.ا.ا اقرار و اعترافي نافذ است كه از روي آزادي و اختيار كامل باشد

ب ـ نظام لائيك

(1)ـ قضايي : همانند ج.ا.ا است

(2)ـ اطلاعاتي : هرگونه اقرار و اعتراضي نافذ است


وظائف بازجو از نظر قانون :

1ـ تحصيل اقرار ( قول و گفتار فرد نسبت به اعمال مجرمانه خودش )2ـ تحصيل به اعتراف ( قول وگفتار فرد نسبت به اعمال مجرمانه خودش وسايرين )

3ـ تحصيل امارات و بينات : ( امارات يعني قرائن ـ اسناد ومدارك بدست آمده ) ( بينات بمعني شهود ميباشد)

توجه :‌ قرائن و شواهد در دادگاه قابل طرح نمي باشد .

4ـ انتساب دقيق بزه

5ـ تعيين چگونگي رفتار بعدي با متهم .


خصوصيات بازجو :

دارا بودن ضريب هوشي 110 تا 120 IQ و سرعت انتقال در مفاهيم ذهني

عدم ابتلا به بيماريهاي جسمي و روحي و رواني

تقيد و تعهد عملي به احكام و اخلاق اسلامي

4-تسلط و بكار گيري به موقع از روشها و ابزارهاي بازجويي

5- آشنايي نسبي به شگردهاي ضد بازجويي سرويسهاي بيگانه .

6-آشنايي با مقررات و حدود وظايف خويش

7-آشنايي به مسائل سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي ، نظامي كشورهاي همجوار –قطب‚هم پيمان و..

8-آشنايي نسبي با واكنش هاي رفتاري به هنجار و نا بهنجار


ويژگيهاي شخصيتي بازجو :

1-سن : از جمله عواملي است كه در جريا ن بازجويي مي توند نقش چشمگيري داشته باشد . به طور سنتي مردم انتظار دارند سن بازجو از سن منبع زيادتر باشد .بنابراين هرگاه كسي به دليلي گرفتار و براي بازجويي احضار شود ، انتظار دارد يك نفر كه به اصطلاح سن و سالي از او گذشته بعنوان بازجو باشد . بنابراين اگر منبع ( بازجو شونده ) با كسي مواجه شود كه جوانتر از خودش باشد ، احتمال دارد تحت تاثير ذهني عامل سن ، بازجويي را جدي نگيرد . و يا اينكه اصلا شخص بازجو از منبع تاثير مي پذيرد و چون او را مسن تر از خود مي بيند ، در همان برخورد اوليه مرعوب شده و پيش از آغاز بازجويي در ذهن خود به اين نتيجه مي رسيد كه اين بازجويي كار او نيست .

2-تجربه : عامل ديگر كه ميزان تاثير پذيري آن را گاهي با سن يكي مي دانند تجربه است ، در حالي كه چنين نيست زيرا يك بازجوي سي ساله و داراي 10 سال تجربه بازجويي با يك بازجوي 40 ساله و داراي دو سال تجربه به هيچوجه قابل مقايسه نيستند در هر صورت ، نيازي به توضيح نيست كه هر چه انسان در كاري تجربه زيادتر داشته باشد ، امكان توفيق او در آن كار بيشتر است.

3-تحصيلات : از جمله عوامل بحث انگيز است و حتي عده اي تا آنجا پيش مي روند كه عقيده دارند در بازجويي بي تاثير است .از طرفي ديگر عده اي مي گويند چون دانش و تجربه تحصيلي با گسترده شدن افق ديد انسان ارتباط دارد و هر چه ميزان تحصيلات و دانش افراد اضافه شود ديد آنها نيز بمراتب وسيع تر خواهد شد ،لذا ديد وسيع نيز به انسان امكان دانستن و جرات پيشگامي و پشتكاري ميدهد به هر صورت ميتوان انتظار داشت كه به طور كلي بازجو داراي تحصيلات بيشتر در بازجويي ها نقش مسلط تري داشته باشد .

4-جنسيت : عامل ديگري است كه به طور معمول در بازجويي ها از آن استفاده يا سوء استفاده مي شود . براي مثال اگر دو ركن بازجويي هم جنس باشند صحنه اي متفاوت با زماني است كه يك زن و يك مرد براي بازجوئي در مقابل يكديگر قراتر مي گيرند . در حالت اخير بسته به ديگر خصوصيات هر كدام ، مخصوصاً با توجه به ويژگيهاي شخصي احتمال دارد منبع ( بازجوئي شونده ) مرد ، او را جدي نگيرد ، اما زن كه تجربه كافي در اين زمينه دارد و به همين دليل اعتماد به نفس او بسيار زياد است ، با استفاده از يك تكنيك تعيين كننده رواني ، در مدت چند دقيقه صحنه را چنان در اختيار مي گيرد كه منبع عملاً و پيش از زمان قابل انتظار تسليم بازجو شده و اطلاعات لازم را در اختيار او قرار دهد .

5- ديگر مشخصات ظاهري: نظير لباس ، رنگ پوست ، قد و قامت ، چشم نافذ . گوش حساس يا به اصطلاح شنوا ، لهجه و زبان و دهها عامل ديگر كه هر كدام به نوبه خود در برخوردهاي هدفدار ( بازجويي ) تاثير دارد و هر يك از اين عوامل مي تواند به نفع بازجو يا منبع باشد .

از سوي ديگر برخي ويژگيهائي وجود دارد كه در خصوص شخصيت هر يك از طرفين مي تواند تاثيرگذار باشد كه شامل :اعتماد به نفس ‚انگيزه ‚صبر و بردباري ‚ وقار ظاهري‚ هوشياري‚ نداشتن تعصب يا واقع بيني ‚ قابليت سازگاري ‚پشتكار ‚داشتن ادراك صحيح ‚ كنترل خود و …


عوامل تشكيل دهنده هوش :

1- حافظه 2- استدلال 3- ادراك عمومي 4-ادراك فضائي ( هندسي ) 5- ادراك عددي ( مثل ياد گرفتن شماره تلفن ) 6- ادراك كلامي يا رواني بيان

تعريف هوش : توانايي يا قدرت سازگاري با محيط

سازگاري : يعني انطباق از روي اراده و انديشه و رضايت خاطر مثل اينكه ممكن است كار خود را دوست نداشته باشد ولي با فكر و انديشه خود را تطبيق دهد .

هوش خاص :

بالا بودن يكي از 6 عامل فوق


((عمليات رواني در رابطه با فن بازجويي ))

مقدمه : در هر نوع بازجويي حداقل دو نفر انسان مقابل يكديگر قرار مي گيرند و اين تقابل و رودرروئي براي هر دوي آنها اهميت فراوان دارد . طبعاً يكي از اين دو نفر در نقش برتر و ديگري در نقش فروتر ظاهر مي شوند . هرچند به درستي نمي توان پيش بيني كرد كه هر دو نقش تا پايان بازجويي ثابت بماند . به عبارت ديگر بازجو يا كسي كه در نقش برتر ظاهر مي شود ، در آغاز كار از موضع قدرت سخن مي گويد ،زيرا پشتوانه اي مستحكم تر از بازجوئي شونده دارد اما بعيد نيست كه بازجوئي شونده به زودي بتواند رشته سخن را در دست بگيرد و موضوع گفتگو را به نفع خود تغيير دهند .

بنابر اين موضوع قابل توجه اين است كه چگونه اين روابط حفظ شود كه بازجو نقش برتر خود را تا پايان كار حفظ كند و اين واقعيت محقق نخواهد شد مگر با شناخت برخي از اصول و قوانين حاكم بر روح وروان انسانها.

عمليات رواني چيست ؟

عمليات رواني به مجموعه اقداماتي گفته مي شود كه در وادار كردن شخص يا اشخاص به رفتارهاي خاص تاثير داشته باشد به طوري كه از لغت (( رواني )) بر مي آيد اينگونه عمليات ريشه در روان شناسي و يافته هاي آن دارد . بنابر اين برنده حرب كسي است كه ابتكار عمليات رواني را در دست بگيرد ،‌ بازجو مي تواند بسته به نظر خود و شرائط موجود از عمليات رواني ويا به اصطلاح اخلاقيات استفاده مثبت ويا استفاده منفي نمايد . انواع تكنيكهاي روان شناسي براي تاثير گذاري بر ديگران وجود دارد

از اينرو ، در بحث و اجراي عمليات رواني نكات زير قابل ملاحظه است .

روياروئي دو نفر كه يكي تاثير گذار و ديگري تاثير پذير است .

2- رويا رويي يك نفر با چند نفر كه يكنفر تاثير گذار و چند نفر ديگرتاثير پذيرند .

3-رويايرويي چند نفر با چند نفر (‌ گروه با گروه ) كه يك گروه تاثير گذار و گروه ديگر تاثير پذير است

از سوي ديگر ، در سلسله عمليات رواني مي توان عوامل متعددي را بكار گرفت كه هر يك از آنها در نفوذ بر فكر و ذهن و حتي قلب افراد مؤثرند ، از جمله اين عوامل عبارتند از :

تهديد يا تطميع ، يا ايجاد انتظار ( وعده و وعيد )

بر هم زدن نظم فكري( مثل ايجاد اضطراب يا حسادت)

3-جلوگيري از رشد و پيشرفت

4-ناكام سازي

5- دادن يا ندادن امتياز

6-تكيه بر اعتقادات و علايق

7-دستكاري در محيط مادي مثل نور و حرارت

8-تنببه و تشويق

اشكال تراشي و عيب جويي

خرابكاري

تكيه بر مسائل مسلكي و ايدوئولوژي

بهره برداري از دروغ و تزوير

تكيه بر عواطف و ادراكات و نيازها

اعمال سياست تفرقه انگيزانه

بهره برداري از اختلافات موجود بين افراد يا گروهها

برقراري يا قطع ارتباط يا اختلال در ارتباطات

بازي كردن با حيثيت افراد يا گروهها

از آنجا كه افراد از نظر شعور ، هوش ، تحصيلات ، ميزان مقاومت ، صبر ، جايگاه اجتماعي ، ثروت ،‌قوميت و مذهب و… ، تفاوت وجود دارد باطيع ميزان نفوذ پذيري هريك از عوامل فوق الذكر نيز بر افراد مختلف ‚ متفاوت خواهد بود .

معناي زندگي از لحاظ روانشناسي

علم روانشناسي كليه اعمال ورفتار انسانها اعم از رفتارهاي مادي وهمينطور نياز هاي معنوي را خارج از مدار فوق ندانسته ومعتقد است تمامي رفتار هاي ما در اثر كمبود يك فرايند (مادي يا معنوي ) و حركت ور جهت رفع آن و نهايتا رسيدن به تعادل است . بطور مثال كمبود آب در بدن باعث احساس تشنگي و حركت در جهت رفع ونهايتا پيدا نمودن عامل رفع تشنگي و رسيدن مجدد به تعادل است و يا اينكه دوري از خانواده ‚‌احساس كمبودي را در انسان بوجود آورده و حس نياز تجديد ديدار باعث حركت و رفتن براي ديدن به خانه پدري شده و نهايتا باعث به تعادل رسيدن فرد مي شود . گاهي از مرحله حركت براي رفع نياز تا پيدا كردن ابزار و رسيدن به تعادل ممكن است مدتها طول بكشد به هر صورت متعادلي ها بعلت عادي بودن معمولا ديده نمي شود ولي بي تعادلي ها ديده مي شوند .

حال در صورتيكه بازجو احساس كمبود را بطور مصنوعي وبا استفاده از اصول روانشناسي بر متهم القا كند بالطبع واكنشهاي مشخصي نيز دريافت نموده كه در اين حين و هنگام بي تعادلي است كه مي تواند بر متهم چيره شده واو را به شكست برساند .


تشخيص علائم و عكس العملهاي متهم :

1ـ چهره قرمز برافروخته نشانگر خشم وناراحتي است ولي الزاماً نشانگر مقصر بودن نيست .

2ـ عرق سرد نشانگر ترس و شوك است .

3ـ رنگ پريدگي نشانگر ترس و وادادگي است ولي معمولاً نشانگر آن است كه بازجو به هدف خود نزديك مي شود.

4ـ دهان خشك گاهي نشانه عصبانيت زياد و سردرگمي است و گاهي نيز نشانه پر حرف زدن است .

5ـ فشردن بازوان ـ زانوها ـ دست ها به يكديگر و فشار دادن مچ ها علامت ناراحتي شديد عصبي است .

6ـ ضربان هاي قلب را مي توان از حركت شريان هاي گردن مشاهده نمود .

7ـ حركت خفيف ناگهاني ـ وقفه در تنفس ـ لحن ترديد آميز سوژه معمولاً نشانگر روحيه متزلزل ودر حال متلاشي شدن مقاومت سوژه مي باشد .


برخي از تكنيك هاي بكار گرفته شده در بازجوئي

تعريف تكنيك هويت سازي : در اين روش بازجومي بايست تمامي سعي و كوشش خود را در جهت تثبيت هويت مجعول و ساختگي به كار گمارد معمولا هويت ساختگي به مراتب مهمتر از هويت اصلي متهم بايستي در نظر گرفته شود و به شكلي تفهيم و تعيين گردد كه از نظر بازجو او همان فردي نيست كه ابراز مي دارد . لذا متهم تلاش مي كند جهت اثابت ادعاي خود و رفع اشتباه صورت گرفته بتدريج بازجو را نسبت به هويت اصلي خويش آگاه سازد .

كاربرد اين روش در بازجويي از زندانيان جنگي و عناصر تشكيلاتي گروهكها بسيار مفيد و موثر مي باشد .

تعريف تكنيك داستان فرضي : در اين روش بازجو با تغيير جزئيات جرمي كه متهم مرتكب شده است اتهام مرهومي را ساخته و سپس به او نسبت مي دهد بازجو از متهم مي خواهد در مورد جزئيات جرم انتسابي توضيحات كافي ارائه دهد اگر مضنون ‚‌ مجرم باشد غالباً جزئيات جرم واقعي را به همان ترتيبي كه بازجو فرض كرده است در اظهارات خود ارائه مي دهد و لاجرم جهت رهايي از جرم سنگين تر ( اتهام موهوم ) مثلاً قتل كه جرم موهوم تلقي شده است سعي مي كند دقيقاً لحظاتي كه قتل اتفاق افتاده و محلي كه وي در آن حضور داشته به همراه مشخصات ظاهري خود بگويد بدين ترتيب اظهارات متهم به سمتي سوق پيدا مي كند كه دقيقاً مورد نظر بازجو مي باشد ، بازجو با استفاده از اين روش درصدد تكميل اطلاعات اجمالي خود بوده و از اين رهگذر سعي مي كند سوژه را به اقرار و اعتراف كه همان ارتباط با فرد مشكوك ( عناصر بيگانه و غيره ) است مجبور نمايد كاربرد اين روش از نظر قانون گذار منعي ندارد .

هیچ نظری موجود نیست: