عکس های تازه منتشر شده از حادثه تروریستی 11سپتامبر


یکی از مشهورترین عکاسان خبری دنیا " Nachtwey" تصاویر دیده نشده ای را از این حادثه را به تازگی منتشر کرده است. وی در گفتگویی با مجله تایم از خاطراتش در حین تصویربرداری از آن حادثه سخن راند:

در آن روز شمار زیادی از ماموران آتش نشانی جان خود را باختند به نظر من این عکس خاطره مفقودین آن حادثه را برای ما تدائی می کند فداکاری ماموران نجات آنقدر بزرگ بود که هیچ وقت از اذهان پاک نحواهد شد یاد آنها تا ابد در یادهایمان خواهد ماند.

واقعه ناگواری اتفاق افتاده بود و رفته رفته اوضاغ بدتر میشد

همه ما در حالت شوک بودیم ماموران آتش نشانی از ناممکن ممکن ساختند کاری کردند کارستان.

خودرویی که برعکس شده بود منظره مضحکی را تشکیل میداد اما عجیب تر از منظره اتومبیل نگاه مامور آتش نشانی بود با صورتی دودی و سیاه مرا می نگریست.

زمانی که بنای جنوبی فرو ریخت من تماماً در زیر آن بودم یعنی اینکه زنده ماندن من شبیه یک معجزه بود دود و غبار عظیمی همه جا را فرا گرفت من به سختی نفس می کشیدم دود و غبار به مانند ابری مرا در بر گرفته بود هیچ جا را نمی دیدم به سختی به حرکتم ادامه دادم و در انتها نوری را دیدم.

زمانی که هر دو بنا فرو ریخت چندین تن کاغذ در هوا به پرواز در آمد.


تمامی وسائل پیشرفته آتش نشانی از کار افتادند و بی اثر شدند اما مامورین آتش نشانی ناامید نشده بلکه به تلاش خود افزودند این تلاش ماموران نجات تلاشی بیهوده نبود بلکه کاری بود دلاورانه و شجاعانه که از روحیه بالای آنان حکایت می کرد.

مامورین آتش نشانی بدنبال پیدا کردن شیر آبی بودند تا با کمک گرفتن از شلنگهای اضافی آتش را زودتر مهار کنند.

هزاران نفر جان باخته بودند اما دیده نمی شدند هر کس در داخل بنا مانده بود در زیر تن ها آهن و بتون گیر افتاده بود .

آنروز ماموران نجات ریسک بزرگی انجام دادند کار آنها بازی با مرگ بود و آنها موفق شدند از امتحان بزرگی را با موفقیت رد کنند و نمره قبولی بگیرند با اینکه تلفات و خسارت فراوانی را متحمل شدند.

صحنه ها همانند فیلم های ترسناک مشهور بود که قبلاً تماشایشان کرده بودم.

گروهی از ماموران نجات پرچمی را بر فراز ویرانه های بر جای مانده بر افراشتند این پرچم نشانه تسلیم نشدن بود و یادبود کشته شدن همکاران از جان گذشته بود.

آفتاب داشت غروب می کرد اما هنور ماموران نجات در تلاش بودند که بازماندگان احتمالی را نجات دهند مطمئن بودند که فرد زنده ای را پیدا نخواهند کرد اما آنها تلاششان را می کردند شاید یکی را زنده پیدا کنند.


سالها بی عدالتی ها و قتل عام ها و جنگ ها را به تصویر کشیدم اما این حادثه برایم غیر منتظره بود در کشور خودم و در شهر خودم و در نزدیکی محل زندگی خودم این اتفاق رخ داده بود احساسات و عوالم من در آن روز قابل توصیف نیست...


منبع: روزنامه حریت ترکیه.

ترجمه به فارسی: بایندیر


هیچ نظری موجود نیست: