فیلم شهادت شبنم سهرابی و مصاحبه با مادر گرامی ایشان


مادر شهيد شبنم سهرابي با ديدن فيلم پيكر بي جان و خونين دخترش، تاييد كرد كه اين فيلم مربوط به شهادت دخترش در روز عاشوراست .

چندي پيش سايت" راي ما كجاست" با مادر شهيد شبنم سهرابي ، زن 34 ساله اي كه ظهر عاشورا توسط ماشين نيروي انتظامي در خيابان شادمان به زير گرفته و له شد؛ گفت و گويي انجام داد.

اين مادر داغديده، به خاطر ترس ، درباره ماجرای کشته شدن دخترش سکوت کرده و تا ماهها اين درد را در سینه حبس کرده بود. اما از اين گلايه داشت كه چرا هيچ فيلمي از شبنم نيست؟ چرا هيچ شاهدي نيامده ماجراي به زير گرفتن دخترش را برايش تعريف كند؟


اما پس از انتشار مصاحبه اين مادر داغديده، شاهدان عيني در تماس هاي متعدد با اين سايت ، صحنه شهادت شبنم سهرابي را به تصوير كشيدند و فيلم انتقال بدن خونين و بي جان او را در روز عاشورا ارسال كردند . مادر شبنم به محض ديدن اين فيلم تاييد كرد كه اين بدن بي جان متعلق به دخترش است. او بارها و بارها صحنه دلخراش صورت خونين شبنم را ثابت نگه داشت تا صورت دخترش را واضح تر ببيند. چشم هايش از روي مانيتور لحظه اي تكان نمي داد ؛ اشك ريزان تاييد كرد كه اين جنازه دخترش شبنم است:" خودش است . حتي اين پييراهن سبزش را به ياد دارم. بله خود شبنم است. هيكل او بسيار درشت بود و بببينيد حتي نمي توانند او را از ماشين بيرون بياورند."

اين فيلم جسد زن جواني را نشان مي دهد كه جمعيت سعي دارند او را از داخل خودرويي بيرون بياورند و به درمانگاه برسانند.

شاهدان عيني مي گويند خودروي نيروي انتظامي در خيابان شادمان چندين بار از روي شبنم رد مي شود. مادر شبنم خودبه تازگي ، يكي ديگر از شاهدان عيني قتل فرزندش را ديده و با او صحبت كرده است:" خانمي را در يكي از پارك هي محله ديدم و با او سر صحبت را باز كردم. او در روز عاشورا لحظه ي كشته شدن شبنم را ديده است. مي گفت ماشين نيروي انتظامي شبنم را در گوشه اي خيابان گير آورده بود و بارها او را به سينه ي ديوار چسباند و از روي جسدش رد شد. سرنشين اين خودرو، جواني با ته ريش بوده كه اگر او را دوباره ببيند مي شناسد."

مادر اين جملات را سختي بر زبان مي آورد . سرش را تكاني مي دهد و با تعجب مي گويد:"چطور ممكن است كه شبنم را با آن هيكل درشتش با ماشين به زير بگيرند؟ يعني در خيابان شادمان كسي نبود كه جلوي خودروي نيروي انتظامي را بگيرد؟ آدم كشي آن هم در روز عاشورا؟"

مادر مي گويد: "22 روز از شهادت شبنم می گذشت و صورتش را که دیدم انگار زجر کش اش کرده بودند. خیلی غم انگیر بود اما فقط همین صورتش را دیدم یعنی فقط گذاشتند صورتش را ببینم. بقیه پیکر دخترم را ندیدم. حتی موقع خاکسپاری هم جز صورتش، چیزی ندیدم اما میدانم که له شده بود شکم دخترم له شده بود."

در برگه پزشکی قانونی نوشته اند مرگ بر اثر اصابت جسم سخت و عوارض ناشی از آن. مادردراين باره مي گويد:" من هم رفتم شکایت کنم اما نگذاشتند. در حالیکه دختر بیگناه من را زیر ماشین له کرده اند نمی گذارند من پی گیری کنم من می خواهم بگویند که اسم این جسم سختی که پزشکی قانونی نوشته چیست و چگونه توانستند چند بار از روی دخترم با ماشین رد شوند. خب به او خوردند چرا نگه نداشتند کمکش کنند چرا؟"

"دختر من شهید شده و شهدا پیش خدا روزی می خورند و در آرامش هستند." مادر اين جملات را با اطمينان مي گويد و ادامه مي دهد:" مطمئن هستم که دخترم پیش خدا در آرامش است اما ما آرامش نداریم؛ نه نگین(دختر شش ساله شبنم) و نه من هیچ آرامشی نداریم و تنها زمانی که قاتل دخترم را معرفی کنند و محاکمه او را ببینیم به آرامش می رسیم. حتی نمیدانم دخترم در کدام نقطه شهید شده و کجا ماشین او را زیر کرده است که بروم حداقل دو رکعت نماز آنجا بخوانم. زمینی که دخترم جان داد را ببوسم و گریه کنم.جگرم می سوزد. مدام تصور می کنم چگونه توانستند از روی دخترم چند بار رد شوند. من پی گیری خواهم کرد. خدا نمی گذارد خون بی گناه زمین بماند و دامانشان را خواهد گرفت.".


فیلم کشته شدن شبنم سهرابی را در این لینک ببینید

http://www.youtube.com/watch?v=IQ9bP_ZQMuQ&feature=related


فیلم کشته شدن شبنم سهرابی را از اینجا دانلود کنید ( لینک دانلود )




کاریکاتور- جمهوری اسلامی وبمب اتم و قسم حضرت عباس


چه کسانی عزت ابراهیم نژاد را در 18 تیر 78 کشتند ؟



وبلاگ طلوع امید - عزت ابراهیم نژاد در حال طی دوران خدمت نظام وظیفه در ستاد مشترک سپاه پاسداران در تهران بود که برای دیدن دوستان خود به خوابگاه کوی دانشگاه تهران میرود و بدین دلیل در هنگام یورش به خوابگاه دانشجویان در کوی دانشگاه تهران بوده‌است. برادر وی پیرامون چگونگی قتل می‌گوید .
انصار حزب‌الله عقب‌نشینی می‌کردند، نیروهای‌شان را آماده می‌کردند و دوباره حمله می‌کردند. دقیقاً جریان کشته شدن عزت را بخواهم برای‌تان بگویم باید اشاره کنم که ما کسی را که ضربه نهایی را زد، به دادگاه هم احضار کردیم اما متاسفانه دادگاه او را قبول نکرد، ولی ما همچنان بر روی حرف خودمان هستیم.زمانی که عزت را زدند، جلوی همان درب اصلی کوی دانشگاه، بین دانشجوها بود. یک لحظه او را می‌کشند کنار. یعنی سه چهار نفر می‌ریزند روی او و بچه‌ها که از دور داشتند نگاه می‌کردند دیدند ریختند سر عزت و با باتوم و زنجیر به جانش افتادند.چون قوزک پای عزت شکسته بود، زمانی که جنازه را آوردند، ران و دقیقاً کتف و دو دست او شکسته بود، فیلم آن هم هست دقیقاً. تمام پشت بدن او همه جای زنجیر بود.دانشجوها موقعی که دیدند دارند او را می‌زنند، یک دفعه حمله کردند. متاسفانه یک کمی دیر عمل کردند و یکی از آن‌ها اسلحه را درآورد و دقیقاً از همان فاصله یک متری شلیک کرد به سر او که به چشم چپش اصابت کرد و وارد ناحیه مغز او شد. لحظه‌ای که این اتفاق برای او افتاد، دقیقاً ده دقیقه به هفت بود .
خانواده ، قاتل وی را شناسایی و به دادگاه معرفی کردند. همچنین یکی از شاهدان قتل نیز با حضور در کمیسیون اصل نود مجلس مشاهدات خود از قتل وی را بیان داشت. دادگاه بدون حضور خانواده عزت ابراهیم نژاد، همه متهمین را تبرئه کرد. خانواده عزت ابراهیم نژاد همچنین از پلیس و شبه نظامیان انصار حزب الله نیز به دادگاه نظامی شکایت کردند که هیچگاه به نتیجه نرسید و خانواده او برای عدم پیگیری قتل وی توسط نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفتند. دادگاه انقلاب هم نیروهای انصار حزب الله و هم عوامل پلیس را تبرئه کرد و تنها یک سرباز بدلیل دزدیدن ریش تراش محکوم شد .
در عین حال، خود او پس از مرگ توسط دادگاه انقلاب بدلیل شرکت در اعتراضات و سنگ شعار دادن و مقاومت علیه نیروهای انصار حزب الله به اقدام علیه امنیت ملی محکوم گردید .
انتشار مطلبی توهین آمیز در وبلاگ شخصی مسعود ده نمكي باعث شد تا خانواده عزت ابراهیم نژاد برخی اطلاعات خود پیرامون قتل وی را منتشر کنند که حاکی از دست داشتن ده نمکی و مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر در قتل وی است .
در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه‌ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید... هر چند که ما تک وتنها بودیم و هستیم و زورمان نرسید که شما را به پرونده دادگاه ۱۸ تیر بکشانیم ولی مطمئن باش خداوند تو را به دادگاه خودش خواهد کشید و دیگر آنجا نه رهبری هست و نه سپاهی و نه دیگر کسی که تو را تبرئه کند .

دست مضاعف برای خامنه ای – کاریکاتور



عکس جنازه شکنجه شده زهرا کاظمی + زندگینامه


زهرا (زیبا) کاظمی (۱۹۴۸ - ۱۱ ژوئیه ۲۰۰۳) خبرنگار کانادایی - ایرانی تبار بود که در مسافرتی حرفه‌ای به قصد تهیه گزارش در ایران، هنگام ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی، به جرم عکس‌برداری حین تجمع برخی از خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد.(به گفته منابع دولتی ایران وی در زندان درگذشته است.)

بازداشت وی تحت نظارت سعید مرتضوی مدعی العموم تهران که در موارد متعددی در نقض حقوق بشر نقش داشته است انجام گرفت. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایین وزارت اطلاعات بود، تبرئه شد.

زندگینامه

زهرا کاظمی در ۱۹۴۸ میلادی در شیراز متولد شد. در دو سالگی پدرش را از دست داد. از سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد. وی در ۱۹۷۴ برای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به دانشگاه پاریس رفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت می‌کند. در سال ۱۹۹۳ همراه پسرش ، استفان هاشمی ، به کبک کانادا مهاجرت کرد. وی با نشرياتي مانند رکتو ورسو گازت دو فم و گلوب اندميل چاپ کانادا و نيز موسسه عکس انگليسي کمراپرس همکاري داشته است. در سال ۲۰۰۳ میلادی زهرا کاظمی در جریان یک مسافرت به عنوان خبرنگار در ایران دستگیر و در هنگام بازجویی به قتل رسید.

دستگیری

پس از بازگشت از عراق در تاريخ ۲۷/۳/۸۲ همراه با گذرنامه ايراني و معرفي نامه اي از سوي موسسه عکس انگليسي کمراپرس به اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي مراجعه مي کند و درخواست تهيه عکس از زندگي روزانه مردم عادي در شهر تهران دانشجويان و چند دانشگاه تهران و نيز کوي دانشگاه مي کند. در تاريخ ۳۱/۳/۸۲ معرفي نامه اي از سوي اداره کل مذکور خطاب به نيروهاي انتظامي صادر مي شود. در اين معرفي نامه که رونوشت آن براي معاونت ذي ربط در نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران ( ناجا )ارسال مي شود از نيروهاي انتظامي درخواست مي شود تا همکاري هاي لازم را طبق ضوابط و مقررات با نامبرده از تاريخ ۳۱/۳/۸۲ تا ۷/۴/۸۲ به عمل آورند. اين معرفي نامه در تاريخ ۲/۴/۸۲ از سوي اداره کل مطبوعات و رسانه هاي خارجي به خانم کاظمي تحويل مي شود و عصر همان روز براي تهيه عکس و گزارش از خانواده هاي دانشجویان زنداني در برابر زندان اوين حضور مي يابد و در ساعت ۱۷:۴۰ دقيقه از سوي دادستاني بازداشت می‌شود.

بازداشت به اتهام عکس برداری از مناطق ممنوعه

در جریان ناآرامی‌ها و اعتراضات دانشجویی در خرداد ماه ۱۳۸۲ که منجر به دستگیری بسیاری از دانشجویان و ناراضیان دیگر در تهران شد، خانواده‌های آنان در ۲ تیر ۱۳۸۲ تجمع اعتراض آمیزی را در مقابل زندان اوین تشکیل دادند. زهرا کاظمی در این روز برای تهیه گزارش و تصویر، در این تجمع حاضر شده و اقدام به عکس‌برداری از تجمع در اطراف زندان کرد و مقابل زندان بازداشت شد.

به ادعای دادستان عمومی و انقلاب تهران ، زهرا کاظمی متهم به عکس برداری از اماکن و مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بوده‌است و معاونت اطلاعات نیروی انتظامی نیز قبل از تحویل پرونده متهم به وزارت اطلاعات، تصریح می‌کند که متهم دارای جرایم امنیتی بوده‌است.

مرگ


او در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، در ۲۰ تیر به دلایلی که مورد دعاوی زیادی بوده‌است، می‌میرد. مقامات دادستانی دلیل مرگ را غش و برخورد سر خانم کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی ذکر کردند.

مرگ زهرا کاظمی با تأیید مقامات دادستانی در ۲۵ تیر اعلام می‌شود. در پی این اتفاق دولت کانادا با دلیل این که زهرا کاظمی دارای تابعیت کانادایی بوده‌است، دولت و مقامات قضایی ایران را تحت فشار قرار می‌دهد تا گزارش و تحقیقی جامع از این حادثه فراهم کند.

علل مرگ


گرچه مقامات حکومتی ایران بر تصادفی بودن مرگ وی بر اثر ضربه و خون‌ریزی مغزی ناشی از «برخورد جسم سخت به سر یا برخورد سر به جسم سخت» پافشاری نمودند، شهرام اعظم ، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران که در سال ۲۰۰۴ میلادی ایران را ترک و از کانادا درخواست پناهندگی نمود، پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام نمود که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، له‌شدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کنده‌شدن ناخنهای انگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه شکم، اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان می‌دهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیده‌است. وزیر امور خارجه کانادا با تایید گزارش دکتر اعظم در کنفرانس مطبوعاتی تورنتو عنوان نمود که مسوولان کشور کانادا برای روشن شدن کامل جزییات پرونده قتل زهرا کاظمی تلاش خواهند کرد

گزارش دولت ایران

سید محمد خاتمی نیز ۴ نفر از وزیران (وزیر دادگستری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر کشور و وزیر اطلاعات) را مأمور رسیدگی و بررسی این پرونده کرده و خواستار ارائه گزارشی از این ماجرا شد. این اقدام در اثر فشار دولت کانادا صورت گرفته بود، اما ابعاد مهمی از ماجرا را روشن کرد. در گزارش هیأت ویژه رئیس جمهور آمده بود:

«زهرا کاظمی در تاریخ ۲ تیر ۱۳۸۲ با یک عدد دوربین عکاسی در حال عکسبرداری از تجمع خانواده‌های زندانیان ناآرامی‌های خردادماه در مقابل زندان اوین و منطقه با علامت عکسبرداری ممنوع بوده که به داخل نگهبانی زندان هدایت و با حضور دو نفر از قضات از وی توضیح خواسته می‌شود. مطابق این گزارش نامبردگان از خانم زهرا کاظمی می‌خواهند معرفی نامه وزارت ارشاد، دوربین و فیلم‌های خود را برای بازبینی تحویل دهد و زندان را ترک کند و روز بعد برای دریافت لوازم خویش مراجعه کند. اما وی از این امر سرباز می‌زند و اظهار می‌دارد که می‌خواهد با مسئولیت خود، در کنار لوازم خویش در زندان باقی بماند. سپس خانم کاظمی فیلم داخل دوربین را خارج می‌کند و آن را در برابر نور، سیاه می‌نماید و فیلم دیگر خود را نیز به همین نحو سیاه می‌کند.»

همچنین بر اساس این گزارش، زهرا کاظمی ۲۱ ساعت اول در اختیار دادسرا و زندان، ۲۶ ساعت در اختیار ناجا، ۴ ساعت در اختیار دادسرا و ۲۶ ساعت در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است و ضرب دیدگی جمجمه (۵ تیر ۱۳۸۲ یا حداکثر ۲۴ ساعت قبل از آن) نیز در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داشته‌است.

دادگاه

یک سال پس از آن قوه قضائیه محمدرضا اقدم احمدی، ۴۲ ساله و کارمند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را تحت عنوان "قتل شبه عمد" زهرا کاظمی متهم کرد اما او خود را از اتهامات مبرا دانست و با اعتراض وی به رأی دادگاه و نقض حکم در مرجع تجدیدنظر، در نهایت وی به دلیل "فقدان مدرک برای اثبات اتهامات" تبرئه شد .


ضرب المثل های ایرانی به همراه ترجمه انگلیسی



بى خبرى , خوش خبرى
No news is Best news

شتر ديدى , نديدى
You see nothing, You hear nothing

عجله كار شيطان است
Haste is from the Devil

کاچى به از هيچى
Somthing is better than nothing

گذشتها گذشته
Let bygones be bygones

مستى و راستى
There is truth in wine

نوکه اومدبه بازار كهنه شد دل آزار
Out with the old,in with the new

هر فرازى را نشيبى است
High places have their precipices

هرکه ترسید مرد ,هركه نترسيد برد
Nothing venture , nothing have

همه کاره و هیچكاره
Jack of all trades and master of none

ارزان خرى , انبان خرى
Dont buy everything that is cheap

آشپز كه دوتاشدآش يا شورميشه يا بينمك
Too many cooks spoil the broth

انگار آسمون به زمين افتاده
It is not as if the sky is falling

اندكى جمال به از بسيارى مال
Beauty opens locked doors

آدم عجول كار را دوباره ميكنه
Hasty work, Double work

آدم دانا به نشتر نزند مشت
A wise man avoids edged tools

آدم زنده زندگى مى خواد
Live and let live

آدم ترسو هزار بار مى ميره
Cowards die Many times Before Their Death

كس نخاردپشت من جزناخن انگشت من
you want a thing done,do it yourself

آب رفته به جوى باز نمى گردد
What is done can not be undone

آب از سرش گذشته
It is all up with him

آب ريخته جمع شدنى نيست
Dont cry over the spilled milk

آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم
we seek water in the sea

آدم دانا به نشتر نزند مشت
A wise man avoids edged tools

آدم زنده زندگى مى خواد
Live and let live

آدم ترسو هزار بار مى ميره
Cowards die Many times Before Their Death

كس نخاردپشت من جزناخن انگشت من
you want a thing done,do it yourself

آب رفته به جوى باز نمى گردد
What is done can not be undone

آب از سرش گذشته
It is all up with him

آب ريخته جمع شدنى نيست
Dont cry over the spilled milk

آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم
we seek water in the sea

چهارراه حوادث ؛ دروغهاى فيلم تقاطع ( قتل ندا آقا سلطان )


اختصاصی خبرنگاران سبز: ندا آقاسلطان زن جوانی بود كه در حوادث پس از انتخابات خرداد 88 جان باخت. فیلم و تصویر ندا در لحظه مرگ به سرعت در تمام دنیا پخش شد و بازتاب وسیعی یافت. پس از مرگ ندا حكومت جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را كرد تا دامن خود را از این جنایت پاك بدارد.
در ابتدا این كار به گردن سازمان مجاهدین خلق انداخته شد. بار دیگر خبرنگار یكی از شبكه های خارجی متهم شد. اما با افشاگری آرش حجازی ، پزشكی كه خود در صحنه جنایت حاضر بود قضیه ابعاد دیگری یافت. اما حكومت به جای بررسی حرفهای حجازی گناه را به گردن خود وی انداخت. حتی كار به تهیه فیلمی کشید كه در آن ادعا شد ندا در آن صحنه نمرده است، بلكه نقش بازی كرده و خون چهره اش حاصل پمپی است كه در دست دارد.

در تاریخ 21/3/89 صدا و سیمای ایران فیلم مستندی به نام "تقاطع" پخش كرد كه در آن ضمن گفتگو با شاهدان حادثه ادعاهای جدیدی هم مطرح شد. در اینجا می‌کوشیم با بی طرفی به بررسی این مطلب بپردازیم .

برای تحقیق و بررسی بیشتر مجموعه ای از فیلمهای مرتبط با شماره مشخص شده اند:

فیلم شماره1. فیلم كوتاه 16 ثانیه ای از چهره ندا: (+)
فیلم شماره 2. فیلم اصلی و معروف: (+)
فیلم شماره 3. فیلم لحظاتی پیش از شلیك از روی بام: (+)
فیلم شماره 4.فیلم جدید: (+)
فیلم شماره 5. گرفتار شدن عباس كارگر جاوید: (+)
فیلم شماره 6.تركیب فیلم ها با هم: (+)
فیلم شماره 7.بازسازى صحنه جرم در"تقاطع": (+)

بررسی "تقاطع":

مهمترین نكته در فیلم "تقاطع" این است كه نشان می دهد نیروهای امنیتی غیر از فیلمهای موجود ، به فیلمها و عكسهای دیگری هم دسترسی داشته اند.

در "تقاطع" حداقل دو تصویر جدید وجود دارد.


توضیح تصاویر1و2: این دو تصویر از زاوایه ای جدید گرفته شده و تاكنون دیده نشده اند.

نظریه فیلم "تقاطع" بر این اساس پایه گذاری شده كه یك تیم ترور شامل یك مرد و یك زن از مدتی قبل از حادثه ندا را تحت نظر داشته اند. فیلم تصاویری از دوربین مداربسته روبه روی یك بانك را نشان میدهد كه ندا به همراه استادش مقابل آن ایستاده اند. در تصاویر دوربین بانك، زن و مردی را می‌بینیم كه به نظر مجری "تقاطع" بعدها همان مرد در صحنه قتل ندا حاضر است و زن هم همان زن ناشناسی است كه كیفی بر روی شانه دارد كه اسلحه خود را در آن مخفی كرده است. به گفته فیلم همین زن با اسلحه اش كه در كیف پنهان بوده است به ندا شلیك میكند و بلافاصله از صحنه می‌گریزد.

این نكته به صورت واضح در فیلم شماره7 كه در آن كارآگاهان نیروی انتظامی به همراه استاد ندا به بررسی صحنه جرم مشغولند مطرح میشود. (و البته در كل فیلم)

این تئوری شاید مهمترین نكته فیلم باشد. اما آیا این تئوری صحیح است؟

از دو منظر منطقی و تصویری به بررسی این ادعا می پردازیم:

a . بررسی منطقی ادعاهای "تقاطع":

اگر فرض فوق را درست در نظر بگیریم باید اعتراف كرد تیم ترور ندا یك تیم حرفه ای بوده است. به گونه ای كه این تیم ترور هنوز پس از یكسال با وجود این همه فیلم و تصویر و سند در چنگ سربازان گمنام امام زمان گرفتار نشده است. اما پرسشی كه به ذهن می رسد این است: چگونه یك تیم ترور حرفه ای از وجود دوربین مدار بسته در بیرون بانك اطلاعی ندارد و مرتكب چنین خطای فاحشی می شود؟! در تصویر شماره 3و4و5 مرد و زن مظنون را می بینیم كه روبه روی بانك مدت تقریبن زیادی ایستاده اند و آنقدر از مقابل دوربین مدار بسته می‌گذرند كه تصویر آنها( حداقل تصویر مرد) به وضوح در دوربین بانك پیداست! (جالبتر آنكه مرد در كنار باجه عابر بانك ایستاده است)


توضیح تصاویر 3و4و5: حضور و رفت و آمد غیر معقول چندباره زن و مرد مظنون(به ادعای تقاطع) در مقابل دوربین های بانك

b . بررسی تصویری ادعاهایی "تقاطع":

b-1 . بررسی تصاویر مرد مظنون: فیلم "تقاطع" تصاویر مردی را به ما نشان می دهد كه ابتدا در مقابل بانك ندا را تحت نظر گرفته و بعد به دنبال ندا در خیابان خسروی می رود و بعد از شلیك به ندا هم در صحنه بالای سر او حضور دارد. فیلم تصاویر مرد مظنون را در تمام مراحل فوق به نمایش میگذارد. اما از كنار هم گذاشتن این تصاویر به نتایج جالبی می رسیم:

تصاویر 5و6و7 عملن سه فرد متفاوت را نشان میدهد! در تصویر شماره 5 مردی كه روبه روی بانك بوده فردی است كم مو(تقریبن جلوی سرش خالی است) و یك تكپوش به تن دارد. اما در تصویر شماره6 فردی را می‌بینیم با موهای پر پشت و تقریبن فر كه یك پیرهن راه راه به تن دارد و آن را به روی شلوار لی آبی رنگش انداخته است. فردی كه در تصویر شماره 7دیده میشود پیراهنی سفید به تن دارد و شلوارش هم سفید است.

(توضیح : فرد موجود در تصویر 6 همان فرد تصویر 8(در حال ترك صحنه) و البته همان فرد تصویر 1 است كه دور سر آن دایره قرمز هست. وی احتمالن صاحب موبایل سفید و نارنجی است)

توضیح تصاویر 5 و6 و7 و8: به ادعای تقاطع تصاویر 5 و6 و7 تصاویر یك نفر هستند. در حالی كه از كنار هم گذاشتن این تصاویر خلاف آن ثابت می شود.

b-2 . بررسی تصاویر زن مظنون:

بنا بر ادعای فیلم "تقاطع" زنی از رو به روی بانك به تعقیب ندا پرداخته و سپس با استفاده از اسلحه موجود در كیفش و در حالی كه اسلحه دركیفش بوده اقدام به تیراندازی میكند.

ابتدا به بررسی تصاویر موجود از این زن در فیلم "تقاطع" میپردازیم:

b-2 -1 تصاویر 4 و9 زنی تقریبن لاغر اندام و با روسری رنگی( تقریبن قرمز یا نارنجی) را نشان میدهد. اما تصاویر 10الی14 زنی با هیكل متوسط و تا حدودی چاق را نشان میدهد كه مقنعه تیره به سر دارد(نه روسری رنگی).

b-2 -2 در فیلم "تقاطع" و در بازسازی صحنه جرم(فیلم 7) استاد پناهی مدعی است(البته این ادعا بر اساس عكسهایی است كه به وی نشان داده شده است): زنی كه به یك پراید تكیه داده و كیف بر شانه دارد در محل حاضر بوده است. پس از تیر خوردن ندا در حالیكه همه به سمت ندا حركت می كنند این زن به سمت دیگری رفته و صحنه را ترك می كند.

اما بر خلاف ادعای استاد در تصویر شماره 14 به وضوح دیده میشود كه این تنها زن ناشناس نیست كه در حال ترك صحنه است. حداقل دو مرد سفیدپوش هم دارند صحنه را ترك می كنند.

(توجه شود كه در این قسمت فیلم "تقاطع" در واقع پناهی این مطالب را از روی عكسهایی میگوید كه به وی نشان داده اند. در واقع سناریویی كه استاد تعریف می كند قبلن توسط ماموران برای وی شرح داده شده است و وی تنها به بازگویی آن می پردازد و چند لحظه بعد مامور نیز این سناریو را به عنوان نتیجه قطعی ارائه می كند.)

b-2 -3 اما تصویر شماره 12 یك نكته عجیب در خود دارد: تصویر زن ناشناس و مظنون اصلی قتل ندا سانسور شده است!

در هیچ جای فیلم "تقاطع" تصویر هیچ فردی سانسور نشده است. یكبار دیگر به تصویر شماره 5نگاه كنید. چهره مرد مظنون به همدستی با زن ناشناس به وضوح دیده میشود. اما چهره زن ناشناس سانسور شده است. چرا؟! این زن بنا به ادعای فیلم قاتل احتمالی نداست. چرا باید چهره وی سانسور شود؟!

b-2 -4 از طرف دیگر اگر زن اسلحه را در كیف پنهان کرده بود پس كسی نباید تا قبل از تیراندازی متوجه میشد. اما در فیلم شماره3 كه از روی بام گرفته شده فیلمبردار می گوید: الان میزنه. معنی این جمله این است كه فیلمبردار دارد صحنه تیراندازی و اسلحه را می بیند!

b-2 -5 نكته مهم دیگر آنكه در فیلم "تقاطع" و در سكانس بازسازی صحنه جرم ماموران محل شلیك تیر را از جایی در خیابان خسروی غربی اعلام می‌کنند. اما با كمی دقت و بررسی عكس شماره 14 و همچنین فیلم شماره 4 متوجه خواهید شد زن ناشناس در خسروی شرقی ایستاده بوده است!


-نكته جالب دیگر اینكه هر چقدر صحنه ها و عكسهای فیلم های موجود را زیر و رو كنید نخواهید توانست تصویری از "عباس كارگر جاوید" پیدا كنید. وی در فیلم "تقاطع" مدعی است كه در لحظه شلیك به دری كرم رنگ تكیه داده بوده است كه فیلم تصویر این در را هم نشان می دهد(تصویر شماره 15). این در دقیقن نبش خسروی شرقی و صالحی شمالی قرار دارد.
در واقع اگر حتی این فرض را بپذیریم كه ضارب ندا زن ناشناس ایستاده در خیابان خسروی شرقی می‌باشد، یكی از نزدیكترین افراد به او خود كارگر جاوید بوده و وی می‌بایست زودتر از همه متوجه این مطلب می شده است. جالب تر آنكه جاوید كارگر در فیلم تقاطع دقیقن صحنه حادثه را به خاطر دارد. اما هیچ حرفی از زن ناشناس به زبان نمی آورد.

توضیح تصویر15: دری كه كارگر جاوید ادعا می كند در لحظه شلیك در كنار آن بوده است.

شایان ذكر است که تصویر این در و چیزی كه كنار آن است برای لحظه ای در فیلم شماره4 دیده میشود، اما هیچ اثری از جاوید كارگر نیست.

c . پاسخ به شبهه پزشكی در فیلم "تقاطع":

در فیلم "تقاطع" مجری طی صحبتی با پزشكان بیمارستان از آنها می پرسد كه از افراد حاضر در صحنه كدام یك به ندا از لحاظ پزشكی كمك بیشتری كرده است؟

1.استاد ندا

2.آرش حجازی

3.فرد سومی كه راه تنفسی را باز كرده است.

همه پزشكان یا پرستاران حاضر در فیلم متفق القول می گویند فرد سوم درست ترین كار را انجام داده است و به این ترتیب آرش حجازی را به خاطر تشخیص اشتباه زیر سئوال می برند.
با بازبینی فیلم شماره 2 و گوش كردن صدای فیلم به دو نكته پی می بریم:

c-1 . فرد سوم كاملن مبهوت صحنه شده و اصلن نمی داند چه باید بكند. به حالت دستهای وی در در عكس شماره 16 دقت كنید:



-2 . با گوش كردن دقیق به صدای فیلم شماره 2 می شنویم كه كسی (به احتمال زیاد آرش حجازی) میگوید: راه نفسشو باز كن. دهنشو باز كن.(این مطلب در وبلاگ آرش حجازی موجود است و حجازی این قضیه را تایید كرده است)
بعد از این جمله فرد سوم دهن ندا را باز می كند. پس در واقع حجازی كار خود را به درستی انجام می دهد و "تقاطع" تنها برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت مطلبی را خلاف واقع نشان می دهد.

d . بررسی فیلم شماره 3 از بالای پشت بام:

این فیلم بی تردید مهمترین فیلم موجود از صحنه است. این فیلم از پشت بام خانه ای در خیابان خسروی غربی گرفته شده و در مستند "تقاطع" از آن استفاده شده است. پس صحت آن مورد تایید است. اما چند مسئله مهم:

d-1 . بر سر خانواده ای كه این فیلم را گرفته اند چه آمده است؟ در لینكی قدیمی از بالاترین عده ای از كاربران بالاترین به بررسی میدانی صحنه پرداختند و به نتیاج جالبی رسیدند و صحت این فیلم را با عكس و نقشه هوایی تایید كردند. اما در این لینك كامنتی هست كه از نگرانی بابت انتشار این فیلم سخن می‌گوید.

d-2 . این فیلم با كیفیت بسیار عالی در "تقاطع" هست. به گونه ای كه تصاویر 6تا 12 به احتمال بسیار زیاد از این فیلم گرفته شده اند. با توجه به تصاویر 10 و11 و12 كه تقریبن چهره زن ناشناس را به وضوح نشان می دهد می توان نتیجه گرفت اصل این فیلم با كیفیت بالا به دست ماموران اطلاعاتی رسیده است. اما آیا فیلم موجود در اینترنت كل فیلم موجود است؟

d-3 . این فیلم دقیقن نشان می دهد : در خیابان كارگر نیروهای نظامی در حال عبور هستند. در خیابان خسروی هم عده ای از مردم آتش روشن كرده اند. یكی از نیروهای نظامی سر می رسد و به سوی مردم حاضر در خسروی نشانه می رود. در همین لحظه دختر فیلمبردار می گوید : الان میزنه. بعد گلوله شلیك می شود. احتمالن نیروی مذكور به منظور ترساندن مردم در خسروی به سمت آنها تیری بی هدف شلیك می‌کند كه به ندا اصابت می كند.


e : بررسی زوایای تصاویر:

تصاویر 6 و10 و11 و12 و16 از فیلمهای موجود در اینترنت گرفته شده است

بقیه تصاویر تنها در "تقاطع" دیده میشود. دست‌کم از دو زاویه تصویر هست:

زاویه 1.تصاویر 1و2: در فیلم "تقاطع" از این زاویه تنها همین دو عكس است.

زاویه2.تصاویر 7و13و14: در "تقاطع" تعداد بیشتری از این زاویه عكس هست.

تصاویر موجود از هر دو زاویه لحظات بعد از شلیك را نشان می دهد.

F : كروكی تقریبی محل حادثه:


توجه: محل فیلمبرداری فیلم شماره 3 (از بالای بام) به صورت تخمینی است و در مورد جای دقیق آن به قطعیت نمی توان اظهار نظر كرد.

خلاصه مطلب:

1.حضور تیم ترور در مقابل دوربین های مداربسته بانك منطقی نیست.

2. تصاویری كه از مرد ناشناس نشان داده می شود با هم مطابقت ندارد.

3. تصاویری كه از زن ناشناس نشان داده می شود با هم مطابقت ندارد.

آنچه در این مطلب آمد تنها بررسی ساده و ابتدایی تصاویر موجود با ادعاهای فیلم "تقاطع" است. اما همچنان سئوالات دیگری باقی است:

چگونه به خبرنگاری غیرایرانی اجازه داده می شود كه چنین فیلمی بسازد؟ آیا به خبرنگاران مستقل دیگر هم این مجوز داده خواهد شد؟ آیا همین میزان همكاری با آنها خواهد شد؟

وانگهی علت این فرافكنی از سوی حكومت چیست؟ برای سیستم امنیتی كه مدعی اقتدار است، چرا پیدا كردن واقعیت این قدر دشوار است كه مجبور می شود هر از گاهی با استفاده از یكی از عوامل خود سناریویی تبلیغاتی راه بیاندازد؟ روزی خبرنگار شبكه ای را و روزی پزشكی را متهم كند و دیگر روز پمپ خون به دست مقتول دهد و همه جریان را صحنه سازی بداند؟ آیا جز این است كه خود به آنچه رخ داده واقف است ؟ حكایت سناریو نویسان حكومت حکایت جنایتکاری است که در حین ارتکاب جرم دستگیر شده و حالا برای رد گم کردن دارد آسمان و ریسمان به هم می بافد به این امید که شاید دیگران را بفریبد. اما در دل او آرزوی او محالش باد.

پوستر – 18 تیــر



حجاب اسلامی - عکس



پوستر : هموطنان‌مان را به دست متجاوزان گشت ارشاد نسپاریم !


زندان اوین – عکس گوگل ارث



شعار نویسی بر علیه بهاییان بر روی در و دیوار منازلشان


اول شعار مینویسند بعد دستگیرشان میکنند سپس خانه هایشان را ویران میکنند تا قلب آقا امام خامنه ای ( دامت برکاته ) را شاد نمایند .

عکس دوست دخترای سردار فیروز آبادی !


بیوگرافی علي اردشیر آملی - لاریجانی



زندگينامه: علي لاريجاني

علي اردشیر آملی ملقب به لاريجاني در سـال 1336 هجري شمسي در آمل، از شهرهاي استان مازندران متولد شد. پدر او آيت‌الله حاج ميرزا هاشم آملي بود.
آيت‌الله حاج ميرزا هاشم آملي از علماء برجسته حوزه‌هاي علميه نجف و قم و مرجع تقليد بود. مرحوم هاشمی آملی همان کسی بود که بعد از برکناری آقای منتظری شبی میهمان مرحوم حاج آقا شهاب مرعشی نجفی بود. و زمانی که آقا شهاب به او گفته بود دیروقت است شب را همینجا بیتوته کنید، گفته بود: «تا همینجا هم خطر کردم، می‌خواهی فردا ما دو تا پیرمرد را به جرم لواط دستگیر کنند ودست ریشهری بدهند؟»، ریشهری در آن زمان علاوه بر وزارت اطلاعات، رئیس دادگاه ویژه روحانیت بود و بسیاری از روحانیون مخالف را همچون مرحوم سید عبدالرضا حجازی و سید عرب و علامه شریف ‌الدین مشکور به جرم لواط اعدام کرده بود. (ریشهری داماد مرحوم شیخ علی مشکینی رئیس اسبق مجلس خبرگان، که دستش به خون صدها تن از نظامیان آزاده و ایرانیان مبارز و روحانیون سرشناس آلوده است، اخیراً در دومین جلد خاطراتش ادعا کرده است چون مرحوم آیت‌ الله بهشتی نماز امام زمان را نخوانده بود به قتل رسید اما مهدوی کنی و امامی کاشانی توصیه او را پذیرفتند و نماز امام زمان را خواندند و در نتیجه سوءقصد به آنها کارگر نشد و از مرگ نجات پیدا کردند.) .علي لاريجاني همچنين داماد آيت‌الله مرتضي مطهري نیز هست.

علی لاريجاني در سال 1358 در رشته رياضيات و علوم كامپيوتر در مقطع ليسانس از دانشگاه صنعتي شريف فارغ‌التحصيل شد. سپس به پيشنهاد و توصيه مرتضي مطهري تغيير رشته داد و فوق ليسانس و دكتراي خود را در رشته فلسفه غرب از دانشگاه تهران اخذ كرد. او پس از انقلاب به پيشنهاد و توصيه مرتضي مطهري به سازمان صدا و سيما رفت و به‌عنوان مديركل برون مرزي و دفتر مركزي خبر سازمان صدا وسيما مشغول به كار شد.
در سال‌های 1360 و 61 به عنوان رئيس سازمان صدا و سيما انتخاب شد. در فاصله سال‌هاي 61 تا 70 لاريجاني سمت‌هايي چون معاونت وزارت كارو امور اجتماعي، معاون وزارت پست و تلگراف و تلفن، معاونت وزارت سپاه و جانشين ستاد كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به عهده گرفت. علی لاریجانی از همان آغاز انقلاب در سازمان اطلاعات سپاه، نقش ویژه ‌ای در سرکوب و قتل اهل اندیشه و مخالفان نظام به ویژه ملیون عهده دار بود

در سال 1370 پس از استعفای خاتمی به وزارت ارشاد رفت و به اسم برقراری مبانی اسلام و ولایت در گستره هنر و اندیشه و فرهنگ به قتل عام فرهنگ و هنر پرداخت و تا سال 1372 در اين وزارتخانه ماند.
سپس در سال 1373 با حكم آیت الله خامنه ای به عنوان رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران منصوب شد و تا سال 1383 به مدت 10 سال مديريت اين سازمان را به عهده داشت. علی لاریجانی در مقام مدیرعامل صدا و سیما، شایسته‌ ترین برنامه سازان و نویسندگان و گویندگان صدا و سیما از جمله شماری از قدیمی‌ ها را مشمول تصفیه کرد و به جای آنها بچه‌ بسیجی‌ ها و شماری از شاگرد سوهان فروشهای قمی را به تلویزیون آورد. در عهد او علی کردان بر خزانه صدا و سیما چنگ انداخت و حاج عزت پاسدار و سردار غفور بسیجی و سرافراز حزب ‌اللهی زمام امور مهمترین ارگان تبلیغاتی ملی را به دست گرفتند. در طول مدت ریاستش تنها از طریق آگهی‌ ها، چهارده میلیارد تومان به جیب زد و رقم سوءاستفاده‌ها در عهد او مطابق گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس ششم از 880 میلیارد تومان فراتر رفت.

در دوره مدیریت علی لاریجانی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران كه در سال 1373 تنها دو شبكه تلویزیونی 7 ساعته و 2 شبكه رادیویی داشت , دارای 7 شبكه تلویزیونی و 8 شبكه رادیویی ملی و سراسری , 30 شبكه رادیویی استانی و 24 شبكه تلویزیونی استانی شد .
علی لاریجانی همچنین چندین شبكه بین المللی از جمله شبكه های جام جم 1 و 2 و 3 را برای ایرانیان خارج از كشور و شبكه های متعدد برون مرزی از جمله شبکه سحرو نیز شبكه بین المللی العالم را برای جهان اسلام بنیان گذاشت . لاريجاني كه به‌عنوان نماينده ولی فقیه در شوراي عالي امنيت ملي مشغول فعاليت بوده‌است، از سال 1384 و با آغاز به كار دولت نهم، دبير شوراي عالي امنيت ملي شد اما در 28 مهر ماه سال 1386 از اين سمت استعفا داد.

علی لاریجانی سپس از حوزه انتخابیه قم کاندیدای نمایندگی مجلس هشتم شد و توانست بعنوان نماینده مردم قم وارد مجلس شود . او در نخستین جلسه کاری هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی با رای اکثر نمایندگان رئیس مجلس هشتم شد. در جلسه‌ای که نمایندگان صبح روز چهارشنبه 8 خرداد 1387تشکیل دادند علی لاریجانی نماینده مردم قم در مجلس هشتم، با کسب 232 رای موافق از مجموع 263 رای ماخوذه به عنوان رئیس مجلس هشتم انتخاب شد .

عکس پاسدارهای حمله کننده به حسنیه دراویش گنابادی در کرج


نیروهای لباس شخصی که خود را از پرسنل معاونت اطلاعات سپاه معرفی می نمودند روز گذشته اقدام به بازرسی حسینیه دراویش کرج و همچنین احضار شش تن از دروایش به معاونت اطلاعات سپاه کرج نمودند.

در ساعات پایانی روز چهارشنبه حدود 20 نفر از نیروهای لباس شخصی مجهز به بی سیم و ... که خود را ماموران معاونت اطلاعات سپاه معرفی می کردند بدون مجوز قضایی وارد حسینیه دراویش گنانبادی در کرج و منزل برخی دراویش شده و انجا را مورد بازرسی و تفتیش قرار دادند.

این افراد علت حضور خود در حسینیه دراویش را تحقیق و بازجویی پیرامون ضرب و شتم یکی از مأمورین خود در شهرستان کرج و شناسایی ضارب اعلام نمودند .

همچنین شش درویش گنابادی به اسامی سعید کریمایی، پوریابراتی، محمد ساکی، کمیل رحیم زاده، احسان دشتی وسعید دشتی ،شب گذشته از سوی بخش اطلاعات سپاه پاسداران شهرکرج به صورت غیرقانونی احضار شدند .

احضاریه این افراد بر روی سربرگ نیروی مقاومت بسیج و از سوی مقامی فاقد هویت و بدون رعایت تشریفات دادرسی تنظیم گردیده و برای روز یکشنبه 6 تیرماه ، به معاونت اطلاعات سپاه احضار شدند .

بنابرگزارشهای پایگاه خبری مجذوبان وابسته به دراویش گنابادی ؛ بدون مجوز مقام قضایی منازل شخصی دو تن از دراویش به نامهای رحیم زاده و دشتی نیز مورد تفتیش و بازرسی مأمورین قرار گرفته است .

بنابراین گزارش ؛ مأمورین پس از بازجویی و استنطاق چند تن از حاضرین در حسینیه ، تهدید نموده اند در صورت عدم شناسایی و معرفی ضاربین ، نسبت به برخورد با دراویش اقدام خواهند کرد .

همچنین براساس این گزارش ؛ دراویش در نامه ای خطاب به دادستان نظامی شهرستان کرج ، نسبت به تحركات گروهي آشوب طلب و مغرض كه با سوء استفاده از عناوين برخي مراكز نظامي ، قصد بلوا ، جوسازي و درگیری با دراويش را دارند و اهداف و مقاصد شومی را دنبال می کنند ، اعتراض كردند . دراويش در اين شكايت نامه ، به برخي رفتارهاي ناشايست و ضد انساني اين گروه اشاره و مي نويسند : این جماعت هر از چندی با اجتماع مقابل حسينيه دراويش و سردادن شعار و اهانت به بزرگان اين سلسله ، قصد حمله به اين مكان عبادي را دارند كه خوشبختانه تاكنون با درايت و خويشتنداري دراويش ، از هرگونه درگيري و مقابله به مثل ممانعت به عمل آمده است . حتی در زمان برگزاري مجالس درويشي نيز سوار بر موتورسیکلت با حضوردر مقابل حسينيه و تردد دركوچه هاي اطراف با ايجاد سروصداهاي مهيب و آزار دهنده ، علاوه بر اخلال در آسايش اهالي ، با فحاشي و بعضاً هتك نوامیس عابرین ، دراویش و مردم را تحریک به درگیری می کنند.

احکام گوز از منظر علماء


سوال : آيا گوزيدن با صداي بلند اشکال دارد؟
جواب: اگر گوزنده قصد اعلام مطلبي به شنونده را داشته باشد شرعا اشکال ندارد ولي مستحب است که با صداي آهسته و در خفا بگوزد تا محلي براي ريا نباشد

سوال: آيا شنيدن صداي گوز ديگران اشکال دارد؟
جواب: شنيدن صداي گوز مرد براي مرد و شنيدن صداي گوز زن براي زن اگر به قصد غنا نباشد جايز است اما احوط آن است که بطور غير مستقيم شنيده شود شنيدن صداي گوز زن توسط شوهرو يا تمام انواع محارمش اشکال ندارد اما بهتر است که هنگام گوزش دست خود را طوري ميان باسن بگذارد که صداي آن کلفت و شبيه صداي گوز مردانه بنظر برسد تا جلب توجه نکند

سوال: آيا گوزيدن در ميان رهنمودهاي مقام عظمي رهبري اشکال ندارد؟
جواب: در صورتي که براي تصديق فرمايشات معظم اله باشد ثواب اخروي نيز دارد

سوال: ارتباط گوز با شقيقه چيست؟
جواب: ارتباط از نوع ثبوتي است پس کساني که کمتر ميگوزند کمتر به عارضه سردرد دچار ميشوند و اين مسئله به شدت صداي آن نيز بستگي دارد که نبايد بيشتر از 120 دسي بل باشد

سوال: حکم افرادي که در توالتهاي عمومي با صداي بلند ميگوزند چيست؟
جواب: اگر بقصد ارعاب ديگران باشد بايد ديه بدهد که در اين مورد بايد به احکام ديه مراجعه شود اما اگر بي اختيار باشد بايد شدت آنرا سنجيد که اگر بيش از 120 دسيبل بود مستوجب قصاص نفس است وگرنه بايد دوشب در کنار رئيس جمهور محبوب بخوابد

سوال: اخيرا عده اي همراه با گوزيدن ، مي چسند . چه حکمي متوجه اين افراد است؟
جواب: جايز نيست موجب آلودگي هوا ميشود

سوال: اگر گوزنده هنگام گوزيدن متوجه شود که اسهال بوده است چه بايد بکند؟
جواب: شورت خود را تعويض کند

سوال: گوزيدن عروس در مراسم خواستگاري چه حکمي دارد؟
جواب: اگر به قصد خودنمائي باشد حرام است اما اگر ميخواهد با اين عمل خواسته اي را به گوش مادر خويش برساند اشکال ندارد اما احوط آن است که آهسته بگوزد

سوال: بنده در زمان تماشاي سخنان رهبر عظيم الشان دائما مي گوزم آيا شرعا مرتکب خلافي شده ام؟
جواب:همانگونه که قبلا گفته شد اگر بقصد تاييد فرمايشات معظم اله باشد ثواب بسيار دارد بنده تاکنون بيش از شصت ميليون بار به اين سوال پاسخ داده ام . نخوردن نخود باعث ترک اين عارضه ميشود

سوال: پدر بنده کارمند بانک بوده اندکه متاسفانه براثر شنيدن گوز دار فاني را وداع گفته اند (هنگامي که يک خانم جوان جهت انجام امور بانکي به ايشان مراجعه ميکند دفترچه حساب آن خانم به زمين مي افتد و وقتي براي برداشتن دفترچه دولا ميشود ميگوزد و چون پدر اينجانب در آن لحظه در حال نوشيدن چاي بوده اند بر اثرشنيدن صداي گوز مي خندند و قند در گلويشان گير کرده بر اثر خفگي مي ميرند) ميخواستم ببينم آيا ديه اي متوجه بازماندگان آن مرحوم هست يا خير؟
جواب: خواهر محترم، اين سوال به روئيت حضرت آيه الله ملا هادي توسي سبزواري رسيد فرمودند خنديدن به صداي گوز ديگران از بدترين اعمال است و ضمنا پدر حضرتعالي بر اثر اصابت گوز دارفاني را وداع نکرده اند بلکه علت وفات خفگي است که جزو پيامدهاي خنده ي ناشي از شنيدن صداي گوز است . پس هيچ ديه اي متوجه شما نمي شود و بلکه اگر گوزنده محترمه شاکي مي شدند اولياي دم ميبايست رضايت ايشان را جلب مي کردند

سوال: عده اي گوز خود را حبس و جهت بي اثر کردن شدت صوت آن ، آنرا به چس تبديل ميکنند. اين عده چه حکمي دارند؟
جواب: جايز نيست موجب آلودگي محيط مي شود

سوال: آيا گوزيدن در استخر جايز است؟
جواب: اگر قلپ هاي آن روي آب بيايد حرام است .مستحب آن است که در کنار ديواره هاي استخر بگوزد

مقایسه اسلحه های ژ3 ، کلاشنیکف و ام 16


M16-A2 (ارتش امریکا)
G3_A3 (ارتش ایران)AKM کلاشنیکف (ارتش شوروی)
مقایسه M16-A2 (ارتش امریکا) AKM (ارتش شوروی) G3_A3 (ارتش ایران)

همانگونه که می دانید ای کی ام همان سلاح ای کی۴۷ است که در سال ۱۹۵۱ توسط سران ارتش اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بهینه سازی شده و به ای کی ام تبدیل شده است .( در ایران به اشتباه به اسلحه کلاشنیکف میگویند کلاشینکف - جای ی و نو را عوض میکنند - ولی صحیحش همان کلاشنیکف است . )
۱- ارگونومی: سلاح ام۱۶ بدلیل کوتاه بودن نداشتن دوام و خوش دست نبودن و... فاقد ارگونومی لازم برای سرباز یا یک رنجر می باشد در کنفرانسی میخاییل کلاشنیکف(طراح اسلحه کلاشنیکف) اعلام کرد در عراق و افغانستان سربازان امریکایی ترجبح میدهند بجای استفاده از اسلحه سازمانی این کشور موسوم به ام۱۶ از کلاشنیکف استفاده کنند. اما سلاح کلاشنیکف با دارا بودن خوش دستی توانسته برتری خود را نسبت به ام۱۶ ثابت کند ولی اسلحه ژ۳ بدلیل طول مناسب سلاح و خوش دستی از همه جهات و .. مناسبترین اسلحه برای هر نوع جنگی هست.

۲- قدرت کشندگی سلاح:در سلاح ام۱۶ کالیبر غیر کشنده 5.56 در45 استفاده می کند علت آن هم این هست که سران ارتش امریکا فکر می کنند زخمی کردن سرباز دشمن روحیه دشمن را ضعیف میکند که نظر درستی نیست . اما در سلاح کلاشنیکف که از کالیبر کشنده 7.62 در 39 استفاده می کند می تواند در برخی موارد غیر کشنده عمل کند ولی در سلاح ژ۳ که در آن از کالیبر بسیار کشنده 7.62در 51 استفاده شده میتواند یک رنجر و ۳۰ نفر رنجر دیگر پشت سر آن را بکشد و پس از گذشتن از هر رنجر شعاعی به اندازه یک متر در محل گذشت مرمی ایجاد کند.علت استفاده ارتش ایران از این سلاح بدلیل این هست که سردمداران ارتش معتقدند اگر سلاح بکشد هم در روحیه سربازان هم در روحیه کشور مهاجم تاثیر می گذارد و در مورد کفن و دفن کشور مهاجم را با مشکل مالی روبرو خواهد کرد با اینکه در صحنه های نبرد بدن فرد کشته شده پس از دقایقی شروع به گندیدن می کند ۴ سرباز مجبور می شوند او را از صحنه نبرد دور کنند به همین دلیل عاقلانه تریت تصمیم برای سردمداران ارتش ایران می باشد. با نصب دوربین روی سلاح ژ۳ می توان از آن به عنوان یک تک تیر انداز قوی استفاده کرد.

۳- لگد سلاح:در سلاح ام۱۶ بدلیل سبکی و طراحی بد لگد سلاح به طور کاملا چشمگیری افزایش یافته (سبکی سلاح طبق قانون نیوتن لگد سلاح را افزایش میدهد) اما در سلاح کلاشنیکف به خاطر استفاده از پیچیده ترین معادلات ریاضی در طراحی این سلاح لگد این سلاح به طور باور نکردنی کاش یافتهاست ولی در سلاح ژ۳ با وجود معادلات ریاضی و سنگینی سلاح (4.100 Kgr) و استفاده از مهمات بزرگتر بین سلاح ام۱۶ و کلاشنیکف قرار می گیرد .

۴- مقاومت سلاح در مقابل نظافت نشدن:پس از طراحی سلاح ام۱۶ برای اولین بار توسط یوجبن استونر اعلام شد که وی این سلاح را مقاوم ترین سلاح در مقابل هر گونه ورود مواد ناخواسته به سلاح مقاوم است اما در جنگ ویتنام مشخص شد که این دروغی بزرگ بوده زیرا با نشستن غبار موجود در هوا بر روی این سلاح این سلاح توان کار کردن را از دست می دهد اما در سلاح کلاشنیکف چنین چیزی صحت ندارد و این سلاح در مقابل گرد و غبار نا چیز مقاوم است ولی در سلاح ژ۳ بدلیل طراحی عالی و به اصطلاح نظامی سگ جون هست و میتواند در محیط های گلی و قیری به خوبی عمل کند.

۵- نشانه گیری: در ام۱۶ بدلیل لگد زیاد سلاح سرباز نمی تواند بر هدف خود مسلط شود و بدلیل فاصله داشتن بیش از حد مگسک اسلحه با لوله در نزدیکترین فاصله هم شخص تیر انداز مجبور است با نواختن ۳ گلوله قلق گیری کند در سلاح کلاشنیکف این فاصله به ۵۰ متر افزایش دارد ولی در سلاح ژ۳ فاصله قلق گیری به بیش از ۲۵۰ متر می رسد.

۶- قدرت آتش: در سلاح ام۱۶ به خاطر استفاده از مهمات کم و نبود فشار غیر مستقیم گاز باروت قدرت آتش آن بسیار کم شده اما در سلاح کلاشنیکف با وجود مهمات کم در آن از فشار غیر مستقیم گاز باروت استفاده شده که قدرت آتش آن را نسبت به ام۱۶ کمی افزایش می دهد ولی در سلاح ژ۳ علاوه بر استفاده ازمهمات زیاد که قدرت آتش را بالا می برد به بهترین شکل طراحی شده طوری که دیگر نیازی به فشار غیر مستقیم گاز باروت نیست.

۷- توانایی تولید انبوه: سلاح ام۱۶ علاوه بر بی کیفیتی بسیار گران است تنها یک قبضه از این سلاح بدون تجهیزات قیمتی معادل ۳۵۰۰ دلار دارد در صورتی که تولید انبوه این سلاح یک کشور را بد بخت می کند اما سلاح کلاشنیکف توانایی تولید انبوه را دارد و تنها یک قبضه از آن بدون تجهیزات ۳۵ دلار است اما سلاح ژ۳ که میتواند تولید بهبنه و خوب و انبوهی داشته باشد تنها یک قبضه از آن بدون تجهیزات معادل ۴۰ دلارهست در این متن منظور از تجهیزات سر نیزه - نارنجک انداز و نارنجک تفنگی و... می باشد که ام ۱۶ بسیاری از این تجهیزات مانند سر نبزه و نارنجک تفنگی و... را ندارد.

۸- نتیجه گیری:مشخص است ژ۳ بهترین و قویترین اسلحه انفرادی دنیا است زیرا این اسلحه ۴۰ سال در ایران و در سخت ترین شرایط امتحان خودشو به خوبی پس داده کلاش به نوبه خود اسلحه خوبی است ولی ژ۳ برای هر نوع جنگی کاربرد دارد ام۱۶ بی هدف طراحی شده فقط بدرد جنگ های شهری می خورد.

عکس عماد باقی بعد از آزادی از زندان اوین



عکس هایی منتشرنشده از تجمع معترضان هفتم تیر 88 در مسجد و خیابان قبا




وبلاگ ناخانا - عکس هایی از مراسم بزرگداشت شهید بهشتی در مسجد قبا و خیابان قبا/ هفتم تیر 1388



حجت الاسلام فاطمی نیا؛ سخنران مجلس



معترضان به نتیجه انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به بهانه بزرگداشت شهید بهشتی در مقابل مسجد قبا جمع شده اند و منتظر میرحسین موسوی اند که البته نیروهای حکومتی مانع حضور میرحسین در این مراسم شدند





فایزه رفسنجانی که در این مراسم حضور داشت در حال پاسخگویی به پرسش منتقدان آقای هاشمی رفسنجانی ست. دختران و زنانی که در این عکس دیده می شوند از فایزه می پرسیدند که چرا آقای هاشمی سکوت کرده است





مهدی کروبی و آیت الله غفاری در این مراسم حضور داشتند





مجری مراسم سیدجواد هاشمی بود





جوانان روی برگه ها می نوشتند: “فردا ساعت 5 تجریش” و قرار تظاهرات روز بعد را هماهنگ می کردند



به كوروش چه خواهيم گفت؟ ( شعر )



به كوروش چه خواهيم گفت؟
اگر سر بر آرد ز خاك...
اگر باز پرسد ز ما
چه شد دين زرتشت پاك؟
چه شد ملك ايران زمين؟
كجايند مردان اين سرزمين؟
به كوروش چه خواهيم گفت؟
اگر ديد و پرسيد از حال ما
چه كرديد برنده شمشير خوش دستتان
كجايند ميران سر مستتان؟
چه آمد سر خوي ايران پرستي؟
چه كرديد با كيش يزدان پرستي؟
چرا پشت شيران شكسته؟
در ايران غم سراسر نشسته
چرا خامش و غم پرستيد هاي؟
كمر را به همت نبستيد هاي؟
چرا اينچنين زار و گريان شديد؟
سر سفره خويش مهمان شديد؟
چه شد عرق ميهن پرستيتان؟
چه شد غيرت و شور و مستيتان؟
سواران بي باك ما را چه شد؟
ستوران چالاك ما را چه شد؟
چرا ملك تاراج ميشود؟
جوانمرد محتاج ميشود
چرا جشنهامان شد عزا؟
در آتشكده نيست بانگ دعا
چرا حال ايران زمين نا خوش است ؟
چرا دشمنانش اينچنين سركش است؟
چرا بوي آزادي نيست واي
بگو دشمن ميهنم كيست هاي
بگو كيست اين ناپاك مرد
كه بر تخت من اينچنين تكيه كرد
كه تا غيرتم باز جوش آورد
ز گورم صداي خروش آورد