تفاوت سکولاریسم با لائیسم



اصطلاح سکولار از ریشه لاتینی (suecularis) و (sueeculum) به معنای روزگار یا دنیا ریشه میگیرد و در اندیشه سیاسی غرب، به صورت اصطلاحی در آمده است که، به جای «دنیوی» در مقابل «دینی» به کار میرود. به عبارت دیگر، در تفکر غربی، چیزی را که مربوط به این دنیا و بی ارتباط با مسایل دینی و اخروی باشد، سکولار میگویند.

پس از سپری شدن قرون وسطا در غرب، هنگامی که در میان طبقه نوپای تحصیلکرده، این طرز تفکر به وجود آمد که کلیسا، نباید در مسایل کشور دخالت کند، از آن پس سکولاریسم نام مکتبی گردید که اساس تفکر آن اعتقاد به جدایی مسایل دنیوی، مانند سیاست، اقتصاد و معیشت از مسایل مذهبی دارد. در این مکتب, مذهب تنها به عبادات و مراسم مخصوص خود و زندگی شخصی افراد مربوط میباشد و نباید در سیاست دخالت کند. اصطلاح مترادف دیگری که در فرهنگ غربی، برای این مکتب به کار میرود اصطلاح لاییسم است. واژه لائیک که از ریشه یونانی (laikos) و (laos) گرفته شده به معنای «مردم» میباشد و برای چیزی به کار میرود که مربوط به عوام - در مقابل اهل علم، روحانی و کلیسا - میباشد لاییسم نوعی نظام سیاسی کشورداری است که در آن، روحانیان مذهبی، نقشی ندارند. مکتب سکولاریسم، از یک سو محصول و نتیجه بدآموزیهای مسیحیت تحریف شده و از سوی دیگر حاصل عملکرد غلط متولیان کلیساست. زیرا مسیحیت تحریف شده، از یک سو بینشی متشتت داشته و دین و دنیا و آخرت و دولت را به عنوان دو قطب متضاد و مخالف معرفی کرده است، چنان که هر کس آخرت را بخواهد، باید از دنیا، کنار بکشد، و هر کس، به امور دنیوی بپردازد، باید از جهان آخرت، دست شوید. از سوی دیگر، کلیسا استبداد شدید مذهبی را که ظاهراً بر خلاف تعالیم خود مسیحیت است برقرار ساخته و اداره امور سیاسی را قبضه کرده بود. کلیسا و تعالیمش، بزرگترین پشتوانه نظام فئودالی قرون وسطایی بوده است و وقتی طبقه تحصیلکرده نوپا، میخواست فئودالیسم را کنار بزند و قدرت را به دست گیرد، کلیسای کاتولیک را بزرگترین مانع بر سر راه خود میدید. این طبقه، برای خنثی کردن نفوذ کشیش‏ها و عبور از این مانع بزرگ، اصل تفکیک دین و سیاست را که با بینش مسیحیت تحریف شده نیز سازگار بود، مطرح کرد. این حربه، سبب شد که دست کشیش‏ها و کلیسا، از مسایل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، کوتاه گردد و رونسانس ( نوزایش ) سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و دینی و علمی و... در جامعه غرب اتفاق بیافتد و دوران تاریک قرون وسطا به پایان برسد تا مردم غرب و بخصوص اروپا بتوانند طعم واقعی آزادی را بچشند .

در عصر حاضر نیز یکی از خواستگاه های اندیشه سکورلاریسم و لاییسم در جهان اسلام است و ملل مسلمان بدین وسیله خواستار جدایی دین از ارکان سیاسیت و حکومت داری و حتی اجتماع میباشند تا بتوانند با کوتاه کردن دست روحانیون فاسد و حکام جابروابسته به مسجد از مناسب سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی وعلمی و.... زمینه یک رونسانس ( نوزایش ) همه جانبه را در جهان اسلام و کشورهای متبوع خود بوجود بیاورند وبتوانند همانند جهان غرب که بعد از رونسانسش به پیشرفتهای شگرفی رسید ایشان نیز بتوانند طعم رفاه و آسایش و پیشرفت و آزادی را بچشند .




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر