تاریخچه و هدف قرارگاه ثارالله چیست ؟
قرارگاه ثارالله یکی از قرارگاههای عملیاتی سپاه پاسداران است که وظیفه آن، مدیریت امنیت پایتخت و دیگر شهرهای استان تهران میباشد. در حقیقت فرمانده این قرارگاه، فرماندار نظامی تهران است . این قرارگاه مهمترین واحد امنیتی درون سپاه میباشد و معمولا فرمانده آن یکی از سه مقام ارشد سپاه پاسداران است ولی مسوولیت اصلی قرارگاه برعهده خود فرمانده کل سپاه میباشد. قرارگاه ثارالله در صورت بروز بحران به تشخیص شورای عالی امنیت ملی و تصویب مقام رهبری، مسئولیت برقراری امنیت شهر تهران را برعهدهدار دارد ، ولی در شرایط عادی این مسئولیت برعهده نیروی انتظامی است. مرکز قرارگاه ثارالله در خیابان سئول تهران میباشد .
تاریخچه
از سال ۱۳۷۴ سپاه پاسداران و مشخصاً قرارگاه ثارالله ماموریت یافتند در صورت بروز بحران ، مسئولیت امنیت پایتخت را برعهده گیرند. از ابتدای تشکیل این قرارگاه در سال ۱۳۷۴ تا پیش از حوادث انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ تعیین شرایط ویژه و سپردن مسئولیت امنیت پایتخت به این قرارگاه سه بار اتفاق افتاد؛ در جریان اعتراض های خیابانی اسلامشهر در سال ۷۴، ۱۸ تیر ۷۸ و اعتراضات خیابانی ۱۸ تیرماه ۱۳۸۲.
در دو دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، عزیز جعفری که در آن زمان فرمانده نیروی زمینی سپاه بود، فرماندهی این قرارگاه را هم برعهده داشت. در زمان تحصن نمایندگان مجلس ششم، او در نامهای به رهبری و روسای سه قوه، تحصن را مقدمه کودتا خوانده و خواهان مجوز برخورد رسمی قرارگاه با نمایندگان شده بود.
در سال ۸۴ پس از انتصاب سردار جعفری به فرماندهی کل سپاه پاسداران ، سردار زاهدی که جایگزین او در فرماندهی نیروی زمینی شده بود، همزمان فرماندهی قرارگاه ثارالله را نیز برعهده گرفت و بدین ترتیب در تیر ۱۳۸۷ سردار حجازی قائممقام فرمانده سپاه، باز هم با حفظ سمت به عنوان فرمانده قرارگاه ثارالله منصوب شد.
انتخابات ۱۳۸۸
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، به دستور شورای عالی امنیت ملی وظیفه کنترل پایتخت تا دو ماه (از ۲۵ خرداد تا ۲۵ مرداد ۱۳۸۸) بر عهده قرارگاه ثارالله و زیرمجموعهاش سپاه محمد رسولالله در تعامل با نیروی مقاومت بسیج گذاشته شد. در جریان اعتراضها، شبهنظامیان بسیجی که در کنار ماموران نیروی انتظامی در مقابله با معترضان در تظاهرات تهران حضور داشتند، تحت فرماندهی سپاه محمد رسول الله بودند. برخی دیگر از منابع حمله به ستادهای موسوی در شب انتخابات و دستگیری اصلاحطلبان را به نیروهای لبنانی سپاه قدس با فرماندهی قرارگاه ثارالله نسبت میدهند.
زیرمجموعهها
زیرمجموعههای این قرارگاه شامل سپاه محمد رسولالله متشکل از نیروهای کادر و وظیفه سپاه و گردانهای عاشورا و الزهرا شامل نیروهای داوطب مرد و زنی که در قالب بسیج مساجد، ادارات، دانشگاهها، مدارس و ... سازماندهی شدهاند، میباشد.
وظایف
قرارگاه ثارالله در صورت بروز بحران و شرایط ویژه که تشخیص آن با شورای عالی امنیت ملی و تصویب مقام رهبری است، مسئولیت برقراری امنیت شهر تهران را عهدهدار میشود ولی در شرایط عادی این مسئولیت برعهده نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات است.
معرفی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری بعث سوریه
سوریه دارای چهار سرویس اطلاعاتی عمده می باشد که بطور مستقیم و تحت نظارت رئیس جمهور این کشور فعالیت می کنند . فعالیت این سازمانها کاملا مستقل از یکدیگر و محرمانه می باشد به نحوی که هیچ یک از این چهار سرویس اطلاعاتی اجازه دسترسی به اطلاعات و هویت افراد سرویس های دیگر را ندارند . روسای سرویسهای چهارگانه مستقیما به شخص رئیس جمهور (بشار اسد) گزارش می دهند و وفاداری و پایبندی بی چون و چرایی نسبت به اسد دارند .
این سازمانهای چهارگانه عبارتند از :
سازمان امنیت سیاسی
سازمانهای امنیت عمومی
اداره اطلاعات نظامی
سازمان اطلاعات نیروی هوایی
الف- سازمان امنیت سیاسی
این سازمان مسئول شناسایی و پیگیری نشانه هایی از فعالیت سیاسی سازمان یافته ای است که علیه منافع رژیم فعالیت میکنند و شامل نظارت و کنترل بر مخالفان سیاسی مظنون و همینطور فعالیتهای خارجیانی است که در این کشور سکونت دارند و با افراد محلی در تعامل هستند . فرمانده این سازمان بر عهده سر لشکر «عدنان بدر حسن»adnan badr hasan (یک شیعه علوی از حمص homs ) است و از سال ۱۹۷۸ عهده دار این پست گردیده است .
ب- سازمانهای امنیت عمومی
سازمانهای امنیت عمومی ، سرویس اطلاعاتی غیر نظامی عمده در این کشور است که به سه شعبه تقسیم می شود:
۱- دایره امنیت داخلی که مسئول نظارت داخلی بر مردم است (مسئولیتی که دقیقا مکمل مسئولیت سازمان اطلاعات و امنیت سیاسی است ) و رئیس کنونی این دایره «بهجت سلیمان » میباشد که قبل از این از مشاوران سیاسی بشار اسد بوده و از سال گذشته به این سمت گمارده شده است.
۲- دایره امنیت خارجی که فعالیتش معادل کار سازمان سیا میباشد و در حال حاضر بدرستی روشن نیست که چه کسی ریاست دایره امنیت خارجی را بر عهده دارد ولی بنا به اطلاعات منتشر شده در بولتن اطلاعاتی خاورمیانه ، ژنرال قاضی (غازی) کنعان ، رئیس سابق اطلاعات نظامی سوریه در لبنان ، این پست را اشغال کرده است .
۳- بخش فلسطینی که بر فعالیتهای گروههای فلسطینی در سوریه و لبنان نظارت می کند . رئیس این بخش طبق آخرین گزارشها «هشام بختیار» بود. اما این اطلاعات مربوط به دو سال گذشته است . تعیین کردن قطعی کسانی که این پست ها را بدست آورده اند مشکل است چرا که این تقسیم بندیها بندرت در مطبوعات سوریه به چاپ می رسد .
رئیس سازمان امنیت عمومی، سرلشکر «علی حوری» عضو فرقه اسماعیلیه است.نکته قابل توجه اینکه تا انتصاب حوری در سال گذشته ، همیشه این سمت از آن یکی از اعضای جامعه مسلمانان سنی بود . رئیس پیشین سازمان امنیت عمومی ، سرتیپ «بشیر النجار» از مسلمانان سنی بود که به اتهام رشوه خواری و فساد اداری از کار بر کنار و زندانی گردید. جانشین رئیس سازمان امنیت عمومی «محمد ناصف» افسر نظامی بازنشسته و رئیس فرقه «علوی خیر بک » می باشد . وی در ارتباط با ایران و مبارزان شیعی لبنان در جنوب این کشور ، شخصیت میانه روی داشت و در گذشته رئیس دایره امنیتی سازمان امنیت عمومی بود.
ج- اداره اطلاعات نظامی
اداره اطلاعات نظامی سوریه که (دفتر مرکزی آن در مجموعه وزارت دفاع در دمشق میباشد) رسما مسئولیت حوزه عملیات نظارت و کنترل نظامی ، برنامه ریزی و …را بر عهده دارد و بطور کلی کار پشتیبانی لجستیکی و نظامی گروههای تندرو ترکیه ، فلسطین و لبنان و عملیات حذف ناراضیان و مخالفان سیاسی در خارج از کشور را بر عهده دارد. رئیس کنونی سرویس اطلاعات نظامی ، ژنرال «حسن خلیل » (شصت و سه ساله) است که پنج ماه پیش به منظور جایگزینی «علی دوباء خلیل» (یک شیعه علوی از لاذقیه)منصوب شد. وی از سال ۱۹۹۳ بعنوان معاون «دوبا» انجام وظیفه می کرد.با این حال ، بولتن اطلاعاتی خاورمیانه از منابع آگاه پی برده است که سیاستمدار و تصمیم گیرنده اصلی این پست «حسن خلیل » نیست، بلکه ژنرال «آصف شوکت» جانشین رئیس سرویس اطلاعات نظامی است که به تازگی به این سمت گمارده شده است . شوکت یک شیعه علوی و همسر «بشری» خواهر بزرگتر بشار اسد است.
د- سازمان اطلاعات نیروی هوایی
به رغم نام این سازمان ، وظیفه اصلی آن گردآوری اطلاعات برای نیروی هوایی نیست ، بلکه باید این سازمان را یکی از محرمانه ترین و مخوف ترین سرویسهای اطلاعاتی سوریه دانست . سابقه این سازمان به دهه ۷۰ باز می گردد، یعنی پس از آنکه حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه در سال ۱۹۷۰ قدرت را به دست گرفت، وی به این سرویس اطلاعاتی با هدف انجام عملیاتهای حساس داخلی و بین المللی روی آورد . حدود سی سال فرماندهی این سرویس را سرلشکر «محمد الخولی»بر عهده داشت ، مشاور امین و قابل اعتمادی که دفترش در مجاورت دفتر اسد در کاخ ریاست جمهوری بود . بطور کلی فعالیتهای سازمان اطلاعات نیروی هوایی در دو سطح خلاصه می شود:
۲- سطح خارجی : در سطح خارجی عوامل این سازمان بیشتر در خارج و در سفارتخانه های سوریه و دفاتر شرکتهای هواپیمایی ملی سوریه مستقر هستند و کانون پشتیبانی اطلاعاتی و مالی گروه های سیاسی همسو با خود در کشورهای خارجی محسوب می شوند . عملیات بمب گذاری نافرجام در یک هواپیمای مسافربری اسرائیلی در فرودگاه Heathrow لندن در آوریل ۱۹۸۶ به این سازمان نسبت داده شد و متعاقب آن حکم دادگاه بین المللی بر علیه « هیثم سعید » جانشین رئیس اطلاعات نیروی هوایی صادر شد و بریتانیا روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد. البته چهار سال بعد ، زمانی که سوریه به ائتلاف متحد علیه عراق پیوسته بود ، این روابط برقرار گردید.
ژنرال «ابراهیم هوئیجی» رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی ، یک شیعه علوی از قبیله «حدادین» بود که بعدها به عضویت کمیته مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد.رویکرد چند ماهه اخیر بشار اسد در خصوص انجام برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور ، مقاومت برخی از مقامات نظامی و امنیتی سوریه را بر انگیخته است از همین رو شاهد برخی تغییر و تحولات در سطوح عالی و امنیتی و نظامی هستیم . تحلیل گران مسائل نظامی و امنیتی سوریه معتقدند که تزریق خون تازه به دستگاه امنیتی سوریه به نحوی شگفت انگیز ، افق ها و آرزوهای دستیابی به آزادیهای سیاسی و اقتصادی در دراز مدت را افزایش داده است . هواداران اسد می گویند ، بشار اسد آرام آرام در صدد کاستن قدرت دستگاههای امنیتی و سپردن آنان به غیر نظامیان است . امری که بخش قابل توجه آن متاثر از تنش های خاورمیانه و فشارهای بین المللی بر سوریه می باشد . ژنرال حکمت شهابی و علی اصلان از روسای پی در پی بسیار پر سابقه ستاد ارتش سوریه ، مصطفی تلاس وزیر دفاع ، سر لشکر حسن خلیل ، رئیس سازمان اطلاعات نظامی ، ژنرال ابراهیم هوئیجی ، رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی وژنرال علی حمود ، رئیس سازمان اطلاعات عمومی ، نمونه هایی از چندین شخصیت نظامی و امنیتی سطح بالای سوریه هستند که در ماههای اخیر از مناصب خود بر کنار و یا جا به جا گردیده اند .
ارتباط ارتش با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه
همانطور که در بخش های قبلی گفته شد پس از سال ۱۹۷۰ و به قدرت رسیدن حافظ اسد به عنوان رئیس جمهور و رئیس حزب بعث ، این حزب همواره حزب حاکم ، بلامعارض و تصمیم گیرنده اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی بوده است . براساس قانون اساسی سوریه مسئولیت و فرماندهی سرویسهای اطلاعاتی و ارتش به عهده رئیس جمهور که رهبری حزب بعث سوسیالیست عربی را نیز به عهده دارد، می باشد. از همین رو همواره مسئولین امنیتی و اطلاعاتی سوریه عمدتاً از نظامیان طراز اول و معتمد رئیس حزب بعث (رئیس جمهور ) بوده اند. به عبارتی می توان گفت که تشکیلات نظامی و امنیتی بالاترین مقامات و مسئولین سوری را در بر می گیرد و حلقه های حلزونی خاص آن تا سطوح پائین و در همه جا دیده می شود.
حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه ، به منظور تحکیم موقعیت شخصی خویش ، نظامیانی را که حامی وی و واجد خصوصیات وفاداری و اطاعت محض بوده اند را در راس مشاغل مهم اطلاعاتی ، امنیتی و نظامی منصوب کرده بود و بدین ترتیب مقامات عالی رتبه نظامی و امنیتی سوریه متعلق به اعضای گروه افسران طرفدار اسد می باشد و این روند پس از فوت وی کماکان با یکسری تغییرات صوری ادامه یافت .
مراکز متعدد اطلاعاتی و امنیتی سوریه در آن حد که مطبوعات عربی و بولتن اطلاعاتی خاورمیانه به آنها پرداخته اند نشان می دهد که نمی توان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه را مجزای از ارتش و حزب بعث مورد مطالعه قرار داد. تعداد این دستگاهها به حدی است که گاه و بی گاه رقابت میان آنها را سبب می شود. به این معنی که روسای این دستگاهها برای کسب محبوبیت بیشتر نزد فرمانده کل خود و یا بدست آوردن قدرت بیشتر ممکن است دست به عملیاتهایی بزنند که خارج از حوزه وظایف آنها و یا افراط در انجام وظیفه محسوب می شود.
این سازمانهای چهارگانه عبارتند از :
سازمان امنیت سیاسی
سازمانهای امنیت عمومی
اداره اطلاعات نظامی
سازمان اطلاعات نیروی هوایی
الف- سازمان امنیت سیاسی
این سازمان مسئول شناسایی و پیگیری نشانه هایی از فعالیت سیاسی سازمان یافته ای است که علیه منافع رژیم فعالیت میکنند و شامل نظارت و کنترل بر مخالفان سیاسی مظنون و همینطور فعالیتهای خارجیانی است که در این کشور سکونت دارند و با افراد محلی در تعامل هستند . فرمانده این سازمان بر عهده سر لشکر «عدنان بدر حسن»adnan badr hasan (یک شیعه علوی از حمص homs ) است و از سال ۱۹۷۸ عهده دار این پست گردیده است .
ب- سازمانهای امنیت عمومی
سازمانهای امنیت عمومی ، سرویس اطلاعاتی غیر نظامی عمده در این کشور است که به سه شعبه تقسیم می شود:
۱- دایره امنیت داخلی که مسئول نظارت داخلی بر مردم است (مسئولیتی که دقیقا مکمل مسئولیت سازمان اطلاعات و امنیت سیاسی است ) و رئیس کنونی این دایره «بهجت سلیمان » میباشد که قبل از این از مشاوران سیاسی بشار اسد بوده و از سال گذشته به این سمت گمارده شده است.
۲- دایره امنیت خارجی که فعالیتش معادل کار سازمان سیا میباشد و در حال حاضر بدرستی روشن نیست که چه کسی ریاست دایره امنیت خارجی را بر عهده دارد ولی بنا به اطلاعات منتشر شده در بولتن اطلاعاتی خاورمیانه ، ژنرال قاضی (غازی) کنعان ، رئیس سابق اطلاعات نظامی سوریه در لبنان ، این پست را اشغال کرده است .
۳- بخش فلسطینی که بر فعالیتهای گروههای فلسطینی در سوریه و لبنان نظارت می کند . رئیس این بخش طبق آخرین گزارشها «هشام بختیار» بود. اما این اطلاعات مربوط به دو سال گذشته است . تعیین کردن قطعی کسانی که این پست ها را بدست آورده اند مشکل است چرا که این تقسیم بندیها بندرت در مطبوعات سوریه به چاپ می رسد .
رئیس سازمان امنیت عمومی، سرلشکر «علی حوری» عضو فرقه اسماعیلیه است.نکته قابل توجه اینکه تا انتصاب حوری در سال گذشته ، همیشه این سمت از آن یکی از اعضای جامعه مسلمانان سنی بود . رئیس پیشین سازمان امنیت عمومی ، سرتیپ «بشیر النجار» از مسلمانان سنی بود که به اتهام رشوه خواری و فساد اداری از کار بر کنار و زندانی گردید. جانشین رئیس سازمان امنیت عمومی «محمد ناصف» افسر نظامی بازنشسته و رئیس فرقه «علوی خیر بک » می باشد . وی در ارتباط با ایران و مبارزان شیعی لبنان در جنوب این کشور ، شخصیت میانه روی داشت و در گذشته رئیس دایره امنیتی سازمان امنیت عمومی بود.
ج- اداره اطلاعات نظامی
اداره اطلاعات نظامی سوریه که (دفتر مرکزی آن در مجموعه وزارت دفاع در دمشق میباشد) رسما مسئولیت حوزه عملیات نظارت و کنترل نظامی ، برنامه ریزی و …را بر عهده دارد و بطور کلی کار پشتیبانی لجستیکی و نظامی گروههای تندرو ترکیه ، فلسطین و لبنان و عملیات حذف ناراضیان و مخالفان سیاسی در خارج از کشور را بر عهده دارد. رئیس کنونی سرویس اطلاعات نظامی ، ژنرال «حسن خلیل » (شصت و سه ساله) است که پنج ماه پیش به منظور جایگزینی «علی دوباء خلیل» (یک شیعه علوی از لاذقیه)منصوب شد. وی از سال ۱۹۹۳ بعنوان معاون «دوبا» انجام وظیفه می کرد.با این حال ، بولتن اطلاعاتی خاورمیانه از منابع آگاه پی برده است که سیاستمدار و تصمیم گیرنده اصلی این پست «حسن خلیل » نیست، بلکه ژنرال «آصف شوکت» جانشین رئیس سرویس اطلاعات نظامی است که به تازگی به این سمت گمارده شده است . شوکت یک شیعه علوی و همسر «بشری» خواهر بزرگتر بشار اسد است.
د- سازمان اطلاعات نیروی هوایی
به رغم نام این سازمان ، وظیفه اصلی آن گردآوری اطلاعات برای نیروی هوایی نیست ، بلکه باید این سازمان را یکی از محرمانه ترین و مخوف ترین سرویسهای اطلاعاتی سوریه دانست . سابقه این سازمان به دهه ۷۰ باز می گردد، یعنی پس از آنکه حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه در سال ۱۹۷۰ قدرت را به دست گرفت، وی به این سرویس اطلاعاتی با هدف انجام عملیاتهای حساس داخلی و بین المللی روی آورد . حدود سی سال فرماندهی این سرویس را سرلشکر «محمد الخولی»بر عهده داشت ، مشاور امین و قابل اعتمادی که دفترش در مجاورت دفتر اسد در کاخ ریاست جمهوری بود . بطور کلی فعالیتهای سازمان اطلاعات نیروی هوایی در دو سطح خلاصه می شود:
۱-سطح داخلی : در این سطح اطلاعات نیروی هوایی سوریه، اغلب عملیاتهای ضد اپوزیسیون اسلام گرا در این کشور را به پیش برده است و نقش مهمی را در سرکوب قیام اخوان المسلمین در دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ بازی کرده است . به تازگی عوامل اطلاعاتی نیروی هوایی جستجویی گسترده ای را برای شناسائی و دستگیری اعضای حزب آزادیبخش اسلامی (حزب التحریر ) بعمل آورده اند .
۲- سطح خارجی : در سطح خارجی عوامل این سازمان بیشتر در خارج و در سفارتخانه های سوریه و دفاتر شرکتهای هواپیمایی ملی سوریه مستقر هستند و کانون پشتیبانی اطلاعاتی و مالی گروه های سیاسی همسو با خود در کشورهای خارجی محسوب می شوند . عملیات بمب گذاری نافرجام در یک هواپیمای مسافربری اسرائیلی در فرودگاه Heathrow لندن در آوریل ۱۹۸۶ به این سازمان نسبت داده شد و متعاقب آن حکم دادگاه بین المللی بر علیه « هیثم سعید » جانشین رئیس اطلاعات نیروی هوایی صادر شد و بریتانیا روابط دیپلماتیک خود را با سوریه قطع کرد. البته چهار سال بعد ، زمانی که سوریه به ائتلاف متحد علیه عراق پیوسته بود ، این روابط برقرار گردید.
ژنرال «ابراهیم هوئیجی» رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی ، یک شیعه علوی از قبیله «حدادین» بود که بعدها به عضویت کمیته مرکزی حزب بعث نیز برگزیده شد.رویکرد چند ماهه اخیر بشار اسد در خصوص انجام برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور ، مقاومت برخی از مقامات نظامی و امنیتی سوریه را بر انگیخته است از همین رو شاهد برخی تغییر و تحولات در سطوح عالی و امنیتی و نظامی هستیم . تحلیل گران مسائل نظامی و امنیتی سوریه معتقدند که تزریق خون تازه به دستگاه امنیتی سوریه به نحوی شگفت انگیز ، افق ها و آرزوهای دستیابی به آزادیهای سیاسی و اقتصادی در دراز مدت را افزایش داده است . هواداران اسد می گویند ، بشار اسد آرام آرام در صدد کاستن قدرت دستگاههای امنیتی و سپردن آنان به غیر نظامیان است . امری که بخش قابل توجه آن متاثر از تنش های خاورمیانه و فشارهای بین المللی بر سوریه می باشد . ژنرال حکمت شهابی و علی اصلان از روسای پی در پی بسیار پر سابقه ستاد ارتش سوریه ، مصطفی تلاس وزیر دفاع ، سر لشکر حسن خلیل ، رئیس سازمان اطلاعات نظامی ، ژنرال ابراهیم هوئیجی ، رئیس سازمان اطلاعات نیروی هوایی وژنرال علی حمود ، رئیس سازمان اطلاعات عمومی ، نمونه هایی از چندین شخصیت نظامی و امنیتی سطح بالای سوریه هستند که در ماههای اخیر از مناصب خود بر کنار و یا جا به جا گردیده اند .
ارتباط ارتش با سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه
همانطور که در بخش های قبلی گفته شد پس از سال ۱۹۷۰ و به قدرت رسیدن حافظ اسد به عنوان رئیس جمهور و رئیس حزب بعث ، این حزب همواره حزب حاکم ، بلامعارض و تصمیم گیرنده اطلاعات سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی بوده است . براساس قانون اساسی سوریه مسئولیت و فرماندهی سرویسهای اطلاعاتی و ارتش به عهده رئیس جمهور که رهبری حزب بعث سوسیالیست عربی را نیز به عهده دارد، می باشد. از همین رو همواره مسئولین امنیتی و اطلاعاتی سوریه عمدتاً از نظامیان طراز اول و معتمد رئیس حزب بعث (رئیس جمهور ) بوده اند. به عبارتی می توان گفت که تشکیلات نظامی و امنیتی بالاترین مقامات و مسئولین سوری را در بر می گیرد و حلقه های حلزونی خاص آن تا سطوح پائین و در همه جا دیده می شود.
حافظ اسد رئیس جمهور اسبق سوریه ، به منظور تحکیم موقعیت شخصی خویش ، نظامیانی را که حامی وی و واجد خصوصیات وفاداری و اطاعت محض بوده اند را در راس مشاغل مهم اطلاعاتی ، امنیتی و نظامی منصوب کرده بود و بدین ترتیب مقامات عالی رتبه نظامی و امنیتی سوریه متعلق به اعضای گروه افسران طرفدار اسد می باشد و این روند پس از فوت وی کماکان با یکسری تغییرات صوری ادامه یافت .
مراکز متعدد اطلاعاتی و امنیتی سوریه در آن حد که مطبوعات عربی و بولتن اطلاعاتی خاورمیانه به آنها پرداخته اند نشان می دهد که نمی توان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه را مجزای از ارتش و حزب بعث مورد مطالعه قرار داد. تعداد این دستگاهها به حدی است که گاه و بی گاه رقابت میان آنها را سبب می شود. به این معنی که روسای این دستگاهها برای کسب محبوبیت بیشتر نزد فرمانده کل خود و یا بدست آوردن قدرت بیشتر ممکن است دست به عملیاتهایی بزنند که خارج از حوزه وظایف آنها و یا افراط در انجام وظیفه محسوب می شود.
بیوگرافی خسرو گلسرخی
خسرو گلسرخی شاعر و نویسنده مردمی در روز دوم بهمن 1322 در شهر رشت متولد شد نام پدرش قدیر بود كه گلسرخی در سن 5/1 سالگی این تكیه گاه را از دست داد مادرش بانو شمس الشریعه وحید نام داشت كه بعد از مرگ همسرش، خسرو و برادر دو ساله اش فرهاد را نزد پدرش حاج شیخ محمد وحید كه در قم می زیست برد. وحید مرد مبارزی بود كه در كنار میرزا كوچك خان جنگلی در نهضت جنگل جنگیده بود و بالطبع هنوز هم همان روحیه مبارزه در وجودش بود خسرو توسط چنین مبارزی تعلیم دید و تحت تاثیر نظرات او قرار گرفت حتی شعرهایی به نام جنگلی ها و دامون در این رابطه گفت (دامون به معنی پناهگاه و انبوهی سیاهی جنگل است). در سال 1341 پدر بزرگش فوت كرد آن زمان خسرو دوران تحصیل ابتدایی و متوسطه را در مدارس حكیم سنایی و حكیم نظامی به پایان رسانده بود و بعد از فوت پدربزرگش می بایست چرخ معاش خانواده را بگرداند او و برادرش فرهاد به تهران عزیمت كردند و در خانه ای كوچك در محله امین حضور سكنی گزیدند او روزها كار می كرد و شب ها درس می خواند. خسرو در این سالها از ادبیات نیز غافل نبود در طی این سالها اشعار و مقالات و نقدهای بسیار بر آثار ادبی از سوی او با نام های غیر واقعی و مستعاری چون دامون – خ ، گ – بابك رستگار – افشین راد – خسرو كاتوزیان به چاپ رسید در این زمان گلسرخی، با آموختن زبان فرانسه به طور كامل و زبان انگلیسی در دوره دانشگاهی، دست به ترجمه های ادبی نیز می زد.
كار جدی او در شعر از سال 45 شروع شد. در سال 48 با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده همفكرش ازدواج كرد زندگی در كنار عاطفه و تاثیر پذیری از افكار او آثار گلسرخی را غنی تر كرد بطوری كه دوران شكوفایی فكری و خلاقیت او در مطبوعات در سالهای 48 تا 52 می باشد البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگ ها انتشار یافت به صورت كتاب چاپ نشد. تنها چیزی كه میتوان به عنوان كتاب چاپ شده در میان نوشته های او سراغ گرفت، مقاله ای ست با عنوان ” سیاستِ هنر، سیاستِ شعر” این مقاله برای اولین بار به صورت جزوه از سوی انتشارات (كتاب نمونه) به مدیریت بیژن اسدی پور انجام گرفت. اما بعدا” كاوه گوهرین مجموعه آثار خسرو را در دو مجموعه به نام های ”دستی میان دشنه و دل” و ” من در كجای جهان ایستاده ام” چاپ كرد كه این دفتر نیز در آن است. خسرو برای چاپ كتابهایش با (كتاب نمونه) قرارداد بسته بود كه به انجام نرسید و بعدها یكی از این دو مجموعه، با نام انتخابی خود گلسرخی “ ای سرزمین من“ چاپ شد. انتخاب نام “پرنده خیس” برای مجموعه دوم به توصیه عمران صلاحی انجام شده است. عمران صلاحی وبیژن اسدی پور كه از دوستان گلسرخی بودند تأكید كرده اند كه خسرو قصد داشت این نام را بر مجموعه ای از شعرهایش بگذارد.
او چهار سال در كنار همسرش زندگی كرد و ثمره این ازدواج فرزندی به نام دامون بود مدتی بعد از دستگیری گلسرخی عاطفه گرگین نیز دستگیر شد و در دادگاه نظامی به چهار سال زندان محكوم شد با به زندان افتادن او سرپرستی دامون به برادرش سپرده شد. (هم اكنون دامون همراه مادرش در پاریس زندگی می كند).
بیشترین علت دستگیری گلسرخی عضویت در محفلی بود كه موقع دستگیری مدت یكسال بود كه از این محفل بریده بود در اوائل ورود به آن محفل او متوجه شد كه جز حرف و خیالبافی و احیانا” چپرویهای نمایشی و خطرناك هیچ نیست . در آغاز ورود به آن جمعیت كذایی برای اینكه همسر و تنها پسرش را از این گرداب دور كند، ظاهرا از خانواده خود برید. و با عاطفه گرگین تبانی كرد و كوشید تا در انظار این طور جلوه دهد كه به علت اختلاف و عدم تفاهم جدا از خانواده خود زندگی میكند و این رشته خانوادگی در حال گسستن است. عاطفه در این ظاهرسازی مصلحتی او را یاری میداد،
خسرو گلسرخی در 29 بهمن 1352 به جرم شركت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی علیرغم اینكه به خاطر بودن در زندان ساواك هرگز نمی توانست چنین كاری را انجام دهد و صرفا” به خاطر دفاع از عقایدش در دادگاه نظامی به اعدام محكوم و در میدان چیت گر تیر باران شد ..
دادگاه نظامی گلسرخی و دوست همرزمش كرامت الله دانشیان و دفاعیه ای كه خسرو گلسرخی كرد هنوز در پیكره تاریخ ایران می درخشد و یكی از صحنه های باشكوه ایستادگی بر سر آرمان تا پای جان است او دفاع خود را چنین آغاز كرد:
به نام نامی مردم:
من در دادگاهی كه نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی كنم بعنوان یك ماركسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می بالم چرا كه هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیكترم و هر چه كینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید كه خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می سازند.
او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بر كف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حكومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند كه یزید گوشه ای از تایخ را اشغال كرد ولی آن چه كه در تداوم تاریخ تكرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حكومت یزید آن چه را كه خلقها تكرار كردند و می كنند راه حسین است.
وقتی دادگاه نظامی حكم اعدام گلسرخی و دانشیان را قرائت كرد آن دو فقط لبخند زدند و بعد دست یكدیگر را به گرمی فشردند و در آغوش هم فرو رفتند
محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس ساواك را برانگیخت آنها به تكاپو افتادند تا شاید در آخرین لحظات در آنها رسوخ كنند به آنها كه با شكیبایی منتظر تیرباران بودند پیشنهاد شد كه از شاه تقاضای عفو كنند اما آنها فقط پوزخند زدند ساواك وقتی دید با هیچ حربه ای قادر به فریب آنها نیست به گلسرخی پیشنهاد داد كه دامون پسرش را قبل از تیرباران ببیند اما گلسرخی به این پیشنهاد هم جواب منفی داد و این در شرایطی بود كه همه سلولهای بدنش نام دامون را فریاد می كشید او می دانست كه دامون نقطه ضعف اوست و دامون می تواند او را به زندگی امیدوار كند زندگی كه او می خواست از دست بدهد تا به وظیفه اش عمل كند آری برای او مرگ یك وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می كنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می گوید هیچ كس از زندگی در كنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را كه انتخاب كرده ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم كمر مبارزان را خرد نكرده ام ؟؟؟
در سحرگاه 29 بهمن وقتی او را به چوبه اعدام بستند هنوز لبخند می زند و می خواهد كه چشمانش را نبندند چون می خواست با دیدن خورشید به سرای باقی بشتابد ..
او در وصیت نامه اش می نویسد :
من یك فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ایران تقدیم میكنم. و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچگونه مدركی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی برمیخیزد و روزی قلب شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیرقانونی ایران كه در 28 مرداد سیاه به خلق ایران توسط آمریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ایران واژگون خواهد شد
ضمنا“ یك عدد حلقه پلاتین(طلای سفید) و مبلغ یك هزار و دویست رالد وجه نقد را به خانواده و یا به زنم بدهند.
منبع: كتاب حماسه خسرو گلسرخی – نوشته آرمان
كار جدی او در شعر از سال 45 شروع شد. در سال 48 با عاطفه گرگین شاعر و نویسنده همفكرش ازدواج كرد زندگی در كنار عاطفه و تاثیر پذیری از افكار او آثار گلسرخی را غنی تر كرد بطوری كه دوران شكوفایی فكری و خلاقیت او در مطبوعات در سالهای 48 تا 52 می باشد البته هیچ اثری از خسرو در زمان حیاتش، به جز آنچه در مطبوعات و جنگ ها انتشار یافت به صورت كتاب چاپ نشد. تنها چیزی كه میتوان به عنوان كتاب چاپ شده در میان نوشته های او سراغ گرفت، مقاله ای ست با عنوان ” سیاستِ هنر، سیاستِ شعر” این مقاله برای اولین بار به صورت جزوه از سوی انتشارات (كتاب نمونه) به مدیریت بیژن اسدی پور انجام گرفت. اما بعدا” كاوه گوهرین مجموعه آثار خسرو را در دو مجموعه به نام های ”دستی میان دشنه و دل” و ” من در كجای جهان ایستاده ام” چاپ كرد كه این دفتر نیز در آن است. خسرو برای چاپ كتابهایش با (كتاب نمونه) قرارداد بسته بود كه به انجام نرسید و بعدها یكی از این دو مجموعه، با نام انتخابی خود گلسرخی “ ای سرزمین من“ چاپ شد. انتخاب نام “پرنده خیس” برای مجموعه دوم به توصیه عمران صلاحی انجام شده است. عمران صلاحی وبیژن اسدی پور كه از دوستان گلسرخی بودند تأكید كرده اند كه خسرو قصد داشت این نام را بر مجموعه ای از شعرهایش بگذارد.
او چهار سال در كنار همسرش زندگی كرد و ثمره این ازدواج فرزندی به نام دامون بود مدتی بعد از دستگیری گلسرخی عاطفه گرگین نیز دستگیر شد و در دادگاه نظامی به چهار سال زندان محكوم شد با به زندان افتادن او سرپرستی دامون به برادرش سپرده شد. (هم اكنون دامون همراه مادرش در پاریس زندگی می كند).
بیشترین علت دستگیری گلسرخی عضویت در محفلی بود كه موقع دستگیری مدت یكسال بود كه از این محفل بریده بود در اوائل ورود به آن محفل او متوجه شد كه جز حرف و خیالبافی و احیانا” چپرویهای نمایشی و خطرناك هیچ نیست . در آغاز ورود به آن جمعیت كذایی برای اینكه همسر و تنها پسرش را از این گرداب دور كند، ظاهرا از خانواده خود برید. و با عاطفه گرگین تبانی كرد و كوشید تا در انظار این طور جلوه دهد كه به علت اختلاف و عدم تفاهم جدا از خانواده خود زندگی میكند و این رشته خانوادگی در حال گسستن است. عاطفه در این ظاهرسازی مصلحتی او را یاری میداد،
خسرو گلسرخی در 29 بهمن 1352 به جرم شركت در طرح گروگانگیری رضا پهلوی علیرغم اینكه به خاطر بودن در زندان ساواك هرگز نمی توانست چنین كاری را انجام دهد و صرفا” به خاطر دفاع از عقایدش در دادگاه نظامی به اعدام محكوم و در میدان چیت گر تیر باران شد ..
دادگاه نظامی گلسرخی و دوست همرزمش كرامت الله دانشیان و دفاعیه ای كه خسرو گلسرخی كرد هنوز در پیكره تاریخ ایران می درخشد و یكی از صحنه های باشكوه ایستادگی بر سر آرمان تا پای جان است او دفاع خود را چنین آغاز كرد:
به نام نامی مردم:
من در دادگاهی كه نه قانونی بودن و نه صلاحیت آنرا قبول داردم از خود دفاع نمی كنم بعنوان یك ماركسییت خطابم با خلق و تاریخ است هر چه شما بر من بیشتر بتازید من بیشتر بر خود می بالم چرا كه هر چه از شما دورتر باشم به مردم نزدیكترم و هر چه كینه شما به من و عقایدم شدیدتر باشد لطف و حمایت توده مردم از من قوی تر است حتی اگر مرا به گور بسپارید كه خواهید سپرد مردم از جسدم پرچم و سرود می سازند.
او در ادامه گفت زندگی امام حسین نمودار زندگی كنونی ماست كه جان بر كف برای خلقهای محروم میهن خود در این دادگاه محاكمه می شویم او در اقلیت بود و یزید بارگاه و قشون و حكومت و قدرت داشت او ایستاد و شهید شد هر چند كه یزید گوشه ای از تایخ را اشغال كرد ولی آن چه كه در تداوم تاریخ تكرار شد راه حسین و پایداری او بود نه حكومت یزید آن چه را كه خلقها تكرار كردند و می كنند راه حسین است.
وقتی دادگاه نظامی حكم اعدام گلسرخی و دانشیان را قرائت كرد آن دو فقط لبخند زدند و بعد دست یكدیگر را به گرمی فشردند و در آغوش هم فرو رفتند
محبوبیت گلسرخی و دانشیان ترس ساواك را برانگیخت آنها به تكاپو افتادند تا شاید در آخرین لحظات در آنها رسوخ كنند به آنها كه با شكیبایی منتظر تیرباران بودند پیشنهاد شد كه از شاه تقاضای عفو كنند اما آنها فقط پوزخند زدند ساواك وقتی دید با هیچ حربه ای قادر به فریب آنها نیست به گلسرخی پیشنهاد داد كه دامون پسرش را قبل از تیرباران ببیند اما گلسرخی به این پیشنهاد هم جواب منفی داد و این در شرایطی بود كه همه سلولهای بدنش نام دامون را فریاد می كشید او می دانست كه دامون نقطه ضعف اوست و دامون می تواند او را به زندگی امیدوار كند زندگی كه او می خواست از دست بدهد تا به وظیفه اش عمل كند آری برای او مرگ یك وظیفه بود وقتی از او تقاضای ندامت نامه می كنند تا در نتیجه دادگاه تخفیف دهند او می گوید هیچ كس از زندگی در كنار زن و فرزند گریزان نیست من مثل هر انسانی زندگی را دوست دارم و دوست دارم مثل هر پدری رنگ چشمان فرزندم را ببینم اما راهی را كه انتخاب كرده ایم باید به پایان ببریم مرگ ما حیات ابدی است ما می رویم تا راه و رسم مبارزه بماند اگر من ندامت نامه بنویسم كمر مبارزان را خرد نكرده ام ؟؟؟
در سحرگاه 29 بهمن وقتی او را به چوبه اعدام بستند هنوز لبخند می زند و می خواهد كه چشمانش را نبندند چون می خواست با دیدن خورشید به سرای باقی بشتابد ..
او در وصیت نامه اش می نویسد :
من یك فدائی خلق ایران هستم و شناسنامه من جز عشق به مردم چیز دیگری نیست من خونم را به توده های گرسنه و پابرهنه ایران تقدیم میكنم. و شما آقایان فاشیست ها كه فرزندان خلق ایران را بدون هیچگونه مدركی به قتلگاه میفرستید، ایمان داشته باشید كه خلق محروم ایران انتقام خون فرزندان خود را خواهد گرفت. شما ایمان داشته باشید از هر قطره خون ما صدها فدایی برمیخیزد و روزی قلب شما را خواهد شكافت. شما ایمان داشته باشید كه حكومت غیرقانونی ایران كه در 28 مرداد سیاه به خلق ایران توسط آمریكا تحمیل شده در حال احتضار است و دیر یا زود با انقلاب قهرآمیز توده های ستم كشیده ایران واژگون خواهد شد
ضمنا“ یك عدد حلقه پلاتین(طلای سفید) و مبلغ یك هزار و دویست رالد وجه نقد را به خانواده و یا به زنم بدهند.
منبع: كتاب حماسه خسرو گلسرخی – نوشته آرمان