بیوگرافی زنده یاد حسین پناهی



در سال ۱۳۳۵ در روستاى دژکوب از شهرستان یاسوج متولد شد. تحصیلات هنرى پناهى مربوط به حضور کوتاه او در جامعه هنرى آناهیتا است. چندى نیز در کسوت یک طلبه در حوزه علمیه قم حضور داشته است. پناهى در اواخر دهه پنجاه به تهران آمد و با اجراى تلویزیونى متن نمایشى خود، «یک گل و بهار» با بازى حسین محب اهرى و مرحوم مقبلى کار خود را شروع کرد. «گلدان ها در آفتاب» نیز دومین کار او در تلویزیون بود. بازى در چند فیلم سینمایى، سریال تلویزیونى به همراه کارگردانى تئاتر و مجموعه هاى اشعارش از او چهره اى به یادماندنى در ذهن دوستدارانش باقى گذاشت. نقش هایى که پناهى بازى کرد اغلب از جنس و نوع شخصیت خود او بود. او نقش آدم هاى پریشان احوال را با بازى خود به یادماندنى مى کرد.
«چیزى شبیه زندگى» آخرین تجربه حسین پناهى بر صحنه تئاتر بود که علاوه بر اقبال رکوردشکن تماشاگران در سال هاى اجرایش، کارى مدرن و نو محسوب شد حسین پناهى با خلاقیتى که تنها در خود او مى شد، سراغ گرفت، در این نمایش دست به نوآورى هاى بى نظیرى زد . در نگاه نخست نوعى ساختارگریزى و نهیلیسم به چشم مى آمد. پناهى با طنزى تلخ خاص خودش، با مفاهیم فلسفى به شوخى و جدى از زندگى معناباخته با تماگرانش حرف مى زد. پناهى قبل از این نیز نمایش «خوابگرد» را در خانه نمایش به روى صحنه برده بود که آن هم نشان از نمایشگرى با هوش و ذکاوت مى داد. پناهى در عرصه سینما نقش هایى را بازى کرد که در واقع با بازى کردن آن نقش ها، شخصیتى به نام حسین پناهى آفرید.شخصیتى که پناهى به دنیا آمده بود تا آن را به نمایش بگذارد. انگار ماموریت او در به وجود آوردن همین نقش بود.

حسین پناهى در سن ۴۸ سالگى درگذشت . بگفته یکى از نزدیکان حسین پناهى، او دو ماهى بود که بر اثر فشار مالى شدید مجبور به ترک خانه اش در سعادت آباد به محله یوسف آباد شده بود تا در فراموشى و در خانه کوچک اجاره اىش تمام شود. آنان که پناهى را از نزدیک مى شناختند و با روحیاتش آشنا بودند، به حتم از شنیدن این خبر آن چنان هم نباید جا خورده باشند. تنهایى پناهى در این سال ها از مهم ترین ویژگى هایش بود و لابد تنها مردن در خلوتى حتى پس از مرگ، چیزى جز سرنوشتش نبود. خبر مرگ پناهى و چگونگى آن براى کسانى که اشعارش را زمزمه مى کردند نیز بى شباهت به قصه مرگ او نیست :

خوشا به حال لک لکا که خوابشون «واو» نداره
خوشا به حال لک لکا که عشقشون «قاف» نداره
خوشا به حال لک لکا که مرگشون «گاف» نداره
خوشا به حال لک لکا که لک لک اند....

جسد حسین پناهى، شاعر و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون شامگاه شنبه در حالى که چهار روز از زمان مرگش مى گذشت در خانه اش در منطقه یوسف آباد کشف شد.براساس گزارش بازپرس ویژه قتل مجتمع امور جنایى، دختر و پسر این بازیگر به مدت چهار روز گذشته با خانه پدرشان تماس مى گرفتند اما کسى به تلفن جواب نداد. آنها براى یافتن پدر که به تنهایى در خانه اى در یوسف آباد زندگى مى کرد با کلیه دوستان پدر تماس گرفتند ولى هیچ کس از سرنوشت حسین پناهى اطلاع نداشت. به خاطر اینکه حسین پناهى همیشه عادت داشت هر وقت براى چند روزى از خانه خارج شود و به محل دیگرى برود، آنها را در جریان بگذارد ، دختر و پسر به ناپدید شدن مرموز پدرشان مشکوک شده و راهى خانه پدر در تهران شدند. حتى تلفن همراه پناهى در این مدت خاموش بود که این موضوع باعث تردید بیشتر آنها شد.
آنها وقتى به خانه رسیدند و هیچ کس در را باز نکرد به سراغ همسایه ها رفتند ولى در چند روز گذشته هیچ کس حسین پناهى را ندیده بود.آنها سرانجام خود وارد خانه شدند. دختر و پسر این بازیگر پس از ورود به خانه متوجه بویى که از داخل ساختمان به مشام مى رسید،شدند و سرانجام هنگامى که وارد ساختمان شدند با جسد پدرشان روبه رو شدند در حالى که چند روز از زمان مرگش مى گذشت .


تاریخچه تشکیل سازمان موساد


موساد

سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) (به عبری: המוסד למודיעין ולתפקידים מיוחדים) نام سازمان اطلاعاتی خارجی اسرائیل است. جمع آوری اطلاعات و خنثی سازی فعالیت‌های تروریستی از اقدامات این سازمان مخفی میباشد. این سازمان در فعالیتهای خود جنبه مخفیانه کار کردن را رعایت مینماید. در رابطه با زمینه‌های مختلفی که توسط این سازمان مورد رسیدگی قرار می‌گیرد، می‌توان از روابط مخفیانه‌ای که کمک زیادی به عقد قراردادهای صلح بین اسرائیل و کشورهای مصر و اردن داشته‌است، قضیه اسرا و مفقودین، تکنولوژی، پژوهش و تحقیق را نام برد.

این سازمان در اول آوریل سال ۱۹۵۱ تشکیل شد. موساد توسط نخست وزیر وقت اسرائیل، دایوید بن گورین تأسیس شد. او هدف آن را اینگونه اعلام کرد:« برای کشور ما که از ابتدای تأسیس تحت فشار دشمنانش قرار داشته‌است، اطلاعات به عنوان خط مقدم دفاع ضروری است و ما باید به خوبی بیاموزیم و بدانیم که در اطرافمان چه می‌گذرد. »

دولت اسرائیل مأموریت گردآوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات وانجام عملیات مخفیانه ویژه در خارج از خاک اسرائیل را، به عهده موساد واگذار کرده ‌است. گفتنی است که دفتر اصلی موساد در تل آویو میباشد ، این مؤسسه در برآوردهای اخیر دارای ۱۲۰۰ نفر کارمند دفتری ست . موساد یک سازمان کشوری است که دستورات خود را از رهبران کشور اسرائیل دریافت مینماید و هدف فعالیتهای آن، پاسخ گوئی به نیازهای متغیر اطلاعاتی و عملیاتی میباشد.

هویت مدیران ارشد بخش‌های داخلی موساد معمولاً جزو اسرار حکومتی تلقی می‌شود. اما هویت روسای موساد همواره اعلام میگردد. در مارس سال ۱۹۹۶ دانی یاقوم به جای رئیس قبلی این مؤسسه شبتای شاویت که در ۱۹۹۶ استعفاء داده بود، مدیر موساد شد. از ژانویه ۲۰۱۱ میلادی، ریاست سازمان اطلاعات و وظایف ویژه (موساد) به عهده تامیر پاردو سپرده شده‎است.

تاریخچه

بلافاصله پس از برپایی کشور اسرائیل، داوید بن گوریون نخستین نخست وزیر اسرائیل، نظر خود را در رابطه با برپائی چهارچوب هائی کشوری برای نهادهای اطلاعاتی، که در زمان پیش از برپائی کشور اسرائیل فعال بودند، ابراز داشت. در ۷ ژوئن ۱۹۴۸ داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، دو نفر را به ملاقات با خود فرا خواند:

رئوبن شیلواخ (که یکی از افراد بخش سیاسی آژانس یهود بود) ، ایسر بئری (ایسر بیرنتسوایگ، ملقب به «ایسر بزرگ») که عملاً مدیریت «شای» را بعهده داشت و اخیراً جایگزین «داوید شاالتی ال» شده بود) نتیجه اولیه این ملاقات تعیین حیطه نهادهای اطلاعاتی کشور نو پای اسرائیل بود. در نهایت به وسیله هاگانا یک سازمان سری ویژه تشکیل شد که دفتر اطلاعات موسوم به شای نام گرفت. در سال ۱۹۳۷ نیز هاگانا سازمان «موساد لیالیفی بیت» (به معنی دفتر مهاجرت) را تشکیل داد. سازمان اطلاعات اسرائیل در سال ۱۹۵۱ وقتی که برای اولین بار به صورت رسمی اعلام موجودیت کرد، این اسم را داشت و شبکهٔ جاسوسی آن نیز از آن زمان موساد نامیده می‌شوند.


حکم تشکیل موساد

حکم داوید بن گوریون که در آن فرمان برپائی موساد را چنین صادر نموده‌است:
«محرمانه»
۲۲ ماه عبری کیسلو سال ۵۷۱۰
۱۳ دسامبر ۱۹۴۹
مخاطب: وزارت خارجه از : نخست وزیری
طبق اوامر من، سازمانی به منظور تمرکز و هماهنگی فعالیتهای سرویسهای اطلاعاتی کشور (بخش اطلاعات ارتش، بخش سیاسی وزارت خارجه، سرویس اطلاعات کل و غیره)، برپا می‌گردد. وظیفه سازماندهی موساد را بر عهده رئوبن شیلوخ، مشاور امور ویژه در وزارت خارجه، گذاشته و وی را به ریاست این سازمان منصوب مینمایم. روبن شیلوخ تحت فرمان من بوده، طبق اوامر من فعالیت نموده و گزارشات کار خود را بصورت دائم به من ارائه خواهد داد، لاکن از نظر اداری، مقر اداره اش در چهارچوب وزارت خارجه، خواهد بود. به ر.شیلوخ و مدیریت وزارت خارجه دستور داده‌ام که بدین منظور برای سالهای ۱۹۵۱ – ۱۹۵۰ چهارچوبی برای استخدام و اشتغال افراد وبودجه‌ای در حدود ۲۰۰۰۰ لیره اسرائیلی پیشنهاد نمایند، تا مبلغ ۵۰۰۰ لیره اسرائیلی از آن بودجه صرفاً با تأئید قبلی من، صرف عملیات ویژه گردد.
از شما درخواست می‌شود که این بودجه را به بودجه وزارت خارجه برای سالهای ۱۹۵۱ – ۱۹۵۰، اضافه نمائید.
(امضأ) د. بن گوریون

وظایف موساد

کشور اسرائیل مأموریت گردآوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل اطلاعات وانجام عملیات مخفیانه ویژه در خارج از اسرائبل را، به عهده موساد واگذار نموده است. در طی سالیان گذشته، سازمان اطلاعات و وظایف ویژه - موساد حریم وظایف خود را گسترش داده‌است. وظایف محوری موساد در زمینه‌های مشروح ذیل اعلام شده‌است:

گرد آوری مخفیانه اطلاعات در خارج از خاک کشور اسرائیل.
خنثی سازی تلاشهای کشورهای متخاصم برای تهیه و تولید تسلیحات غیر متعارف ویا دستیابی به آن.
خنثی سازی عملیات تروریستی علیه اهداف اسرائیلی و یهودی درخارج از خاک اسرئیل.
توسعه روابط مخفیانه ویژه، سیاسی و غیره، در خارج از خاک اسرائیل و حفظ این روابط.
آوردن مهاجرین یهودی به کشور اسرائیل، از اماکنی که امکان مهاجرت یهودیان از آنجا به اسرائیل، توسط سازمانهای مهاجرتی معمولی اسرائیل، وجود ندارد.
بدست آوردن اطلاعات استراتژیکی، سیاسی و عملی.
انجام عملیات ویژه در خارج از خاک اسرائیل .

بخش‌های موساد

موساد دارای ۸ بخش اصلی است. جزئیات سازمانهای داخلی، کارمندان، مراکز فعالیت و روسای آنها همگی جزو اسرار محرمانه کشور اسرائیل است. بخش جمع آوری اطلاعات: بزرگ‌ترین بخش موساد است و مسئولیت عملیات جاسوسی را برعهده دارد.

بخش همکاری و اقدام سیاسی (وادات): فعالیت‌های سیاسی و همکاری با سرویس‌های اطلاعات خارجی کشورهای دوست اسرائیل را انجام می‌دهد. اعضای کمیته وادات عبارت‌اند از اشخاص زیر:
مدیر سازمان اطلاعات نظامی موسوم به آمان
مدیر سازمان اطلاعات داخلی شین بت
مدیر سازمان امنیت عمومی شاباک
مدیر مرکز مطالعات راهبردی و برنامه‌ریزی وزارت امور خارجه (این مرکز در زمینه جاسوسی سیاسی یا دیپلماتیک تخصص دارد)
مدیر بخش عملیات ویژه پلیس موسوم به ماتام
مشاوران خصوصی نخست وزیر در امور سیاسی، نظامی، امنیتی و مبارزه با تروریسم

بخش عملیات ویژه (متساوا): ترورهای بسیار حساس کسانی که دشمنان کیان اسرائیل تلقی می‌شوند و اقدامات شبه نظامی دقیق و پروژه‌های ربودن «افراد خاص» بر عهدهٔ آن است.

بخش تبلیغات و ضد تبلیغات : مسئول اجرای جنگ روانی، تبلیغات و عملیات فریب می‌باشد.

بخش تحقیقات : مسئول تولید اطلاعات نظیر گزارش‌های روزانه، خلاصه وضعیت‌های هفتگی و گزارش‌های مشروح ماهانه.

بخش تکنولوژی : مسئول توسعه فناوری‌های پیشرفته برای پشتیبانی فنی از عملیاتهای گسترده موساد است.

عملیات‌ها

عملیات‌های موفق
ربودن و انتقال مخفیانه مردخای وانونو در کشور ایتالیا توسط کماندوهای ویژه موساد در سال ۱۹۸۶ به دلیل افشای اطلاعات محرمانه کشور اسرائیل مبنی بر ساخت بمب اتم در نیروگاه اتمی دیمونا.
ترور شیخ احمد یاسین رهبر معنوی سازمان حماس در تاریخ ۲۲ مارس ۲۰۰۴. قابل ذکر است این قتل واکنش‌های جهانی را برانگیخت و در این راستا رای‌گیری برای صدور قطعنامه‌ای در شورای امنیت نیز انجام گرفت که با ۱۱ رای موافق ۳ رای ممتنع و وتوی آمریکا از تصویب باز ماند.
ترور عبدالعزیز رنتیسی رهبر جدید سازمان حماس به همراه دو تن از همراهانش، در حملهٔ دیگر در کمتر از یک ماه بعد از قتل شیخ احمد یاسین. در این حادثه عده‌ای نیز زخمی شدند.
بمب گذاری در خودروی عزالدین شیخ خلیل (عضو بلندپایه حماس) در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۴، در شهر دمشق در کشور سوریه که منجر به قتل وی و زخمی شدن ۳ تن دیگر شد.

شایعات و اتهامات

موساد متهم به دخالت در بمب‌گذاری در یک خودرو در تاریخ ۱۳ دسامبر ۲۰۰۴ میلادی در دمشق می‌باشد که باعث مجروح شدن سه نفر شد. هدف از این بمب‌گذاری قتل یکی از اعضای سازمان حماس بود. مقامات اسرائیل این اتهام را رد می‌کنند.

این سازمان در بهمن ۱۳۸۵ توسط برخی رسانه‌های آمریکایی و انگلیسی متهم به ترور اردشیر حسین‌پور، یکی از دانشمندان هسته‌ای ایران شد. روزنامه اسرائیلی هاآرتض، اردشیر حسین‌پور را یکی از دانشمندان بنام جهانی در زمینه الکترومغناطیس نامید. مقامات ایران گفتند که اسرائیل از اشراف اطلاعاتی قابل توجهی در ایران برخوردار نیست و ترور وی توسط موساد را تکذیب کردند و دولت اسرائیل در برابر این اتهامات سکوت کرد.حسین پور به گفته دولت ایران بر اثر گازگرفتگی در منزل جان سپرده بود.

روسای موساد

رئوبن شیلواخ (۱۹۵۲ - ۱۹۴۹)
ایسر هرئل (۱۹۶۲ - ۱۹۵۳)
مثیر عمیت (۱۹۶۸ - ۱۹۶۳)
تسوی زامی (۱۹۷۴ - ۱۹۶۸)
ایتسخاک خوفی (۱۹۸۲ - ۱۹۷۴)
ناخوم ادمونی (۱۹۸۹ - ۱۹۸۲)
شبتای شاویت (۱۹۹۶ - ۱۹۸۹)
دانی یاتوم (۱۹۹۸ - ۱۹۹۶)
افرائیم هلوی (۲۰۰۲ - ۱۹۹۸)
مئیر داگان (۲۰۱۱ - ۲۰۰۲)
تامیر پاردو (ژانویه ۲۰۱۱)


عکس - ازدواج دختران خردسال با پیرمردها در افغانستان


گویا هنوز سنت رسول الله بعد از گذشت 1400 سال همچنان در بسیاری از کشورهای اسلامی پابرجاست !

متن وصیتنامه کوروش کبیر


اينک که من از دنيا مي روم ، بيست و پنج کشور جز امپراتوري ايران است و در تمامي اين کشورها پول ايران رواج دارد و ايرانيان در اين کشورها داراي احترام هستند و مردم آن کشورها نيز در ايران داراي احترامند ، جانشين من خشايار شا بايد مثل من در حفظ اين کشورها کوشا باشد و راه نگهداري اين کشورها اين است که در امور داخلي آنها مداخله نکند و مذهب و شعائر آنان را محترم شمرد .

اکنون که من از اين دنيا مي روم تو دوازده کرور در يک زر ( بيش از ترليون )در خزانه داري و اين زر يکي از ارکان قدرت تو مي باشد ، زيرا قدرت پادشاه فقط به شمشير نيست بلکه به ثروت نيز هست . البته به خاطر داشته باش تو بايد به اين خزانه بيافزايي نه اين که از آن بکاهي ، من نمي گويم که در مواقع ضروري از آن برداشت نکن ، زيرا قاعده اين زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولين فرصت آن چه برداشتي به خزانه برگردان .

مادرت آتوسا ( دختر کوروش کبير ) برگردن من حق دارد پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش را فراهم کن.

ده سال است که من مشغول ساختن انبارهاي غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن اين انبارها را که از سنگ ساخته مي شود و به شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبارها پيوسته تخليه مي شود حشرات در آن به وجود نمي آيد و غله در اين انبارها چندين سال مي ماند بدون اين که فاسد شود و تو بايد يعد از من به ساختن انبارهاي غله ادامه بدهي تا اين که همواره آذوغه دو يا سه سال کشور در آن انبارها موجود باشد و هر سال بعد از اين که غله جديد به دست آمد از غله موجود در انبارها براي تامين کسري خوار و بار استفاده کن و غله جديد را بعد از اين که بوجاري شد به انبار منتقل نما و به اين ترتيب تو براي آذوغه در اين مملکت دغدغه نخواهي داشت و لو دو يا سه سال پياپي خشک سالي شود .

هرگز دوستان و نديمان خود را به کارهاي مملکتي نگمار و براي آنها همان مزيت دوست بودن با تو کافي است ، چون اگر دوستان و نديمان خود را به کارهاي مملکتي بگماري و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نا مشروع نمايند نخواهي توانست آنها را مجازت کني چون با تو دوست اند وتو ناچاري رعايت دوستي نمايي .

کانالي که من مي خواستم بين رود نيل و درياي سرخ به وجود آورم ( کانال سوئز ) به اتمام نرسيد و تمام کردن اين کانال از نظر بازرگاني و جنگي خيلي اهميت دارد ، تو بايد آن کانال را به اتمام رساني و عوارض عبور کشتي ها از آن کانال نبايد آن قدر سنگين باشد که ناخدايان کشتي ها ترجيح بدهند که از آن عبور نکنند .

اکنون من سپاهي به طرف مصر فرستادم تا اينکه در اين قلمرو ، نظم و امنيت بر قرار کنند ، ولي فرصت نکردم سپاهي به طرف يونان بفرستم و تو بايد اين کار را به انجام برساني ، با يک ارتش قدرتمند به يونان حمله کن و به يونانيان بفهمان که پادشاه ايران قادر است مرتکبين فجايع را تنبيه کند .

توصيه ديگر من به تو اين است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هر دوي آنها آفت سلطنت اند و بدون ترحم درغگو را از خود بران . هرگز عمال ديوان را بر مردم مسلط مکن و براي اين که عمال ديوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون ماليات را وضع کردم که تماس عمال ديوان با مردم را خيلي کم کرده است و اگر اين قانون را حفظ نمايي عمال حکومت زياد با مردم تماس نخواهند داشت .

افسران و سربازان ارتش را راضي نگاه دار و با آنها بدرفتاري نکن ، اگر با آنها بد رفتاري نمايي آن ها نخواهند توانست مقابله به مثل کنند ، اما در ميدان جنگ تلافي خواهند کرد ولو به قيمت کشته شدن خودشان باشد و تلافي آن ها اين طور خواهد بود که دست روي دست مي گذارند و تسليم مي شوند تا اينکه وسيله شکست خوردن تو را فراهم کنند .

امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنويسند تا اينکه فهم و عقل آنها بيشتر شود و هر چه فهم و عقل آنها بيشتر شود تو با اطمينان بيشتري حکومت خواهي کرد .

همواره حامي کيش يزدان پرستي باش ، اما هيچ قومي را مجبور نکن که از کيش تو پيروي نمايد و پيوسته و هميشه به خاطر داشته باش که هر کسي بايد آزاد باشد تا از هر کيشي که ميل دارد پيروي کند .

بعد از اين که من زندگي را بدرود گفتم ، بدن من را بشوي و آنگاه کفني را که من خود فراهم کردم برمن بپيچان و در تابوت قرار بده و در قبر بگذار ، اما قبرم را مسدود مکن تا هر زماني که مي تواني وارد قبر شوي و تابوت سنگي من را آنجا ببيني و بفهمي که من پدرت پادشاهي مقتدر بودم و بر بيست و پنج کشور سلطنت مي کردم . مردم و تو نيز خواهيد مرد زيرا که سرنوشت آدمي اين است که بميرد ، خواه پادشاه بيست و پنج کشور باشد ، خواه يک خارکن و هيچ کس در اين جهان باقي نخواهد ماند ، اگر تو هر زمان که فرصت بدست مي آوري وارد قبر من بشوي و تابوت مرا ببيني ، غرور و خود خواهي بر تو غلبه نخواهد کرد ، اما وقتي مرگ خود را نزديک ديدي ، بگو قبر مرا مسدود کنند و وصيت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اينکه بتواند تابوت حاوي جسدت را ببيند .

زنهار ، زنهار ، هرگز خودت هم مدعي و هم قاضي نشو ، اگر از کسي ادعايي داري موافقت کن يک قاضي بي طرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار دهد و راي صادر کند ، زيرا کسي که مدعي است اگر قضاوت کند ظلم خواهد کرد .

هرگز از آباد کردن دست بر ندار ، زيرا که اگر از آباد کردن دست برداري کشور تو رو به ويراني خواهد گذاشت ، زيرا قاعده اينست که وقتي کشوري آباد نمي شود به طرف ويراني مي رود ، در آباد کردن ، حفر قنات ، احداث جاده و شهر سازي را در درجه اول قرار بده .

عفو و دوستي را فراموش مکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترين صفت پادشاهان عفو و سخاوت است، ولي عفو بايد فقط موقعي باشد که کسي نسبت به تو خطايي کرده باشد و اگر به ديگري خطايي کرده باشد و تو عفو کني ، ظلم کرده اي ، زيرا حق ديگري را پايمال نموده اي .

بيش از اين چيزي نمي گويم ، اين اظهارات را با حضور کساني که غير تو اينجا حاضرند کردم تا اينکه بدانند قبل از مرگ من اين توصيه ها را کرده ام و اينک برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس مي کنم مرگم نزديک شده است.

زندگینامه سید محمد خاتمی




سید محمد خاتمی فرزند مرحوم سید روح الله خاتمی در سال ۱۳۲۲ هجری شمسی ـ ۱۹۴۳ میلادی - در شهر اردکان واقع در استان یزد متولد شدند. پدر ایشان از روحانیون نیکنام و بلند آوازه آن دیار بود . آن مرحوم موسس مدرسه علمیه اردکان بودند و امامت جمعه شهرستان یزد را بر عهده داشتند .آقای سید محمد خاتمی دو برادر و چهار خواهر دارند . در سال ۱۳۵۳ با خانم زهره صادقی ازدواج کردند که ثمره این ازدواج دو دختر و یک پسر به نامهای لیلا (۱۳۵۴) ، نرگس (۱۳۶٠ ) و سید عمادالدین (۱۳۶۷) است .
تحصیلات ابتدایی ، متوسطه و دبیرستانی ایشان در اردکان طی شد و در همه این سالها جزء شاگردان ممتاز کلاس بودند . در سال ۱۳۴٠ (۱۹۶۱ میلادی ) پیش از اخذ دیپلم به شوق تحصیل در علوم و معارف دینی ، در حالیکه بخشی از مقدمات را در محضر پدر فرا گرفته بودند ، رهسپار شهر قم شدند و در همان سالها دیپلم متوسطه را نیز در رشته طبیعی دریافت داشتند. آقای سید محمد خاتمی ضمن حضور در مبارزات سیاسی حوزه در سالهای ۴۱ و ۴٢ به مدت چهار سال تحصیل در حوزه علمیه قم "مقدمات " و " سطح " را فراگرفته و در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی ( ۱۹۶۵ میلادی ) برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشکده ادبیات اصفهان راه یافتند و همزمان با آن ، سطوح عالیه علوم دینی را در حوزه علمیه اصفهان ادامه دادند .

در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی ( ۱۹۶۹ میلادی ) با درجه کارشناسی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شده و بدنبال آن و علیرغم داشتن شرایط اجتهاد برای معافیت از خدمت سربازی "بالاجبار به خدمت سربازی اعزام شدند". در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی ( ۱۹۷٠ میلادی ) در دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شدند و به ادامه تحصیل پرداختند و در حالیکه که امکان استفاده از بورس تحصیلی دوره دکترا در خارج از کشور از طرف دانشگاه تهران برایشان فراهم شده بود به شهرستان قم بازگشتند و طی چندین سال اقامت ، با کوشش و جدیت مراحل دروس " خارج " " فقه و اصول " و دوره عالی فلسفه را مجلس درس مرتضی حائری یزدی ، وحید خراسانی ، سید موسی شبیری زنجانی ، شهید مرتضی مطهری و عبدالله‌ جوادی آملی گذراندند .
همزمان با این ایام در دروس خصوصی آقای مطهری پیرامون فلسفه هگل و مارکسیسم و معارف و کلام شرکت می جستند . آقای خاتمی که همواره دغدغه های شخصی خود را در زمینه معارف ، علوم دینی ، اجتماعی و فرهنگی پیگیرانه دنبال می کردند ، نسبت به تالیف آثاری اهتمام کردند که حاصل آن دهها مقاله ، گفتار و کتاب می باشد.

سال ۱۳۴٠ : دروس حوزوی
سال ۱۳۴۴ : تحصیل در رشته کارشناسی فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان
سال ۱۳۴۷ : عضو هیات مدیره انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان
سال ۱۳۴۸ : اخذ درجه کارشناسی از دانشگاه اصفهان
سال ۱۳۴۹ : تحصیل در دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه تهران
سال۱۳۵٠ : بازگشت به قم و ادامه دروس عالی حوزوی بمدت 7 سال تا بالاترین درجه تحصیلات حوزوی (اجتهاد - معادل دکتری )
سال ۱۳۵۸ : تصدی ریاست مرکز اسلامی هامبورگ
سال ۱۳۵۹ : یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی نماینده مردم اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی
سال ۱۳۶٠ : سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان آیت الله خمینی
سال ۱۳۶۱ : وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه آقای مهندس میر حسین موسوی
سال ۱۳۶۸ : وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه آقای هاشمی رفسنجانی
سال ۱۳۷۱ : مشاور رییس جمهور و رییس کتابخانه ملی ایران
سال ۱۳۷۱ : آغاز تدریس در دوره‌های کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری در دروس اندیشه سیاسی ، فلسفه سیاست و اندیشه سیاسی در اسلام
سال ۱۳۷۵ : عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان سید علی خامنه ای
سال ۱۳۷۶ : ریاست جمهوری اسلامی ایران (دوره اول )
سال ۱۳۸٠ : ریاست جمهوری اسلامی ایران (دوره دوم


معرفی بازار فارکس


بازار فارکس هنوز در ایران شناخته شده نمی باشد و کمتر کسی از وجود چنین بازاری اطلاع دارد. دلیل منطقه ای هم برای این امر وجود دارد، فارکس تنها 8 سال است که به دسترس عموم مردم جهان در آمده است. قبل از آن تنها بانک های بزرگ، شرکت های بین المللی و افراد بسیار ثروتمند از مزایای فارکس بهره مند بودند، و برای باز کردن حساب نیاز به حداقل یک میلیون دلار بود. با این که عموم مردم در این بازار فعالیتی ندارند اما بر خلاف تصور، همگی بر روی این بازار تاثیر گذار هستیم. شما نیز به زودی به این حرف پی خواهید برد. چندی پیش شبکه جهانی ( اینترنت ) این امکان را فراهم کرد که افراد معمولی نیز بتوانند در بزرگترین بازی اقتصادی جهان شرکت کنند و از مزایای آن بهره مند شوند.
ده سال پیش شما باید برای افتتاح حساب بیش از یک میلیون دلار پرداخت می کردید تا بتوانید وارد این بازی سودمند همراه با ثروتمندان بزرگ جهان شوید. امروزه شما می توانید به سادگی یک حساب فارکس با اندکی سرمایه باز کنید و وارد این بازار شوید. کمتر فرصتی امروزه به این مقدار سودمند می باشد و این دلیل افزایش بسیار سریع طرف داران این بازار در تمامی نقاط جهان از جمله ایران می باشد. هیچ وقت اولین نکته برای فعالیت در این بازار را نباید فراموش کرد و آن نکته طمع می باشد و همیشه باید از روی برنامه از پیش تعیین شده حرکت کرد و 85 درصد کسانی که طمع می کنند و خارج از برنامه و آموزش های خود عمل می کنند متحمل ضرر می شوند. اگر شما بخواهید همچون بسیاری از مردم عادی بر روی شانس خود اتکا کنید تمامی پول خود را به سرعت از دست خواهید داد. تنها راه موفقیت اطلاعات و تمرینات کافی در این زمینه می باشد. حرکت بعدی بازار قابل پیش بینی نمی باشد اما زمانی که به دانش کافی برای این کار برسید شما Trade ( مبادله ) خواهید کرد و نه مثل مردم عادی Bet ( شرط بندی ).

تاریخچه

در اواخر قرن نوزدهم که تجارت آزاد بین کشورها توسعه یافت ضرورت وجود یک سیستم بین المللی با فرمول بندی مناسب بیشتر احساس گردید. گرچه در آن زمان تفاهم بین المللی چندانی همانند امروز بر روی این امر نبود هر کشوری پس از دیگری مبادرت به اظهار و اعلام نرخ برابری اسمی برای پول ملی خود در برابر طلا نمود و تلاش کرد مقررات شناخته شده و مربوط در این زمینه را دقیقا رعایت نماید که این مقررات همان نظریه پایه طلای کلاسیک ها بود. ایالات متحده آمریکا جزو متاخران پیوستن به این سیستم بود و تا سال 1879 به سیستم پایه طلا نپیوسته بود. نظام پایه طلا تا جنگ جهانی اول به نحو مناسبی عمل کرد ولی جنگ جهانی اول الگوهای تجارت بین کشورها را تخریب نمود و منجر به آن شد که کشورهایی که سهم عمده ای از تجارت بین المللی را داشتند عملیات تجاری خود را به تعویق بیاندازند و حجم تجارت بین المللی را محدود کنند.
بعد از جنگ جهانی اول در طول جنگ جهانی اول و اوایل دهه 1920 پولهای کشورها بطور وسیعی در مقابل طلا و سایر ارزها نوسان نمود و بطور تئوریک انتظار می رفت که عرضه و تقاضا برای صادرات و واردات یک کشور موجب تغییرات تعدیل کننده بسوی نرخ تعادل مرکزی گردد. این درست همان نقشی است که جریان طلا در گذشته عمل می کرد. متاسفانه نرخ های ارز انعطاف پذیر به روش متعادل عمل نکرد. و برعکس بورس بازان بین المللی مبادرت به فروش ارزهای ضعیف نمودند که این امر ببه نوبه خود موجب کاهش ارزش بیشتر این پولها در مقایسه با عوامل اصلی اقتصادی پشتیبانی کننده آنها گردید. و برای پول های قویتر در جهت عکس عمل نمود. نوسانات وسیع در ارزش پول ها در بازار نسبتا کوچک فوروارد جز با هزینه های نجومی قابل پوشش نبود . نتیجه این امر آن شد که میزان تجارت بین المللی در خلال دهه 1920 در مقایسه با تولید ناخالص ملی کشورهای جهان توسعه پیدا نکرد و به پایینترین حد خود رسید که منتهی به دوره رکود وسیع دهه 1930 گردید. در این دوره تلاش زیادی به عمل آمد که مجددا نظام پایه طلا را به کار گیرند و ایالات متحده آمریکا در سال 1919 انگلیستان در سال 1925 و فرانسه در سال 1928 مجددا به آن سیستم بازگشتند. ولی مسئله پیدا نمودن برابری منطقی نسبتا جدیدی که ارزشها را در برابر طلا حفظ کند هرگز حل نشد تا اینکه سقوط سیستم بانکی اطریش در سال 1934 اتفاق افتاد و نظام پولی بین المللی بسوی یک سیستم پایه طلای اصلاح شده رفت و قیمت هر اونس طلا معادل 35 دلار تعیین شد ولی فقط در بانکهای مرکزی برای معاملات خارجی عمل می گردید نه برای شهروندان خصوصی. از سال 1934 تا پایان جنگ جهانی دوم نرخ ارز بصورت تئوریک توسط نسبت برابری ارزش پول هر کشور در مقابل طلا معلوم می شد ولی فقط دلار بود که قابل تبدیل به طلا بود.

در طول دوران جنگ جهانی دوم و سال های اولیه بعد از آن بسیاری از پول های اصلی تجاری قابلیت تبدیل پذیری خود را از دست دادن و دلار به عنوان اصلی ترین پول بین المللی که می توانست به آزادی تبدیل شود پذیرفته شد. بعد از جنگ جهانی دوم کشورها نظام برتون وودز را پذیرفتند و ملزم گردیدند برای تثبیت نسبی رابطه برابری در محدوده 1% نرخ تعیین شده در صورت نیاز در بازار مداخله نمایند و آمریکا متعهد شده بود در مقابل دریافت 35 دلار یک اونس طلا تحویل دهد. از یک طرف ذخیره طلای موجود برای ادامه فعالیتهای اقتصادی با توجه به میزان رشد تجارت جهانی نا کافی بود و از طرف دیگر کشور آمریکا با استمرار کسری تراز پرداختهای بسیار بالا مواجه بود که مجموع این عوامل در توانایی آمریکا به ایفای تعهد خود مبنی بر تحویل طلا در مقابل دلار تردید ایجاد نمود. گرچه برای حل مشکل کمبود ذخیره حق برداشت مخصوص توسط صندوق بین المللی پول ایجاد گردید. ولی مشکل کسری آمریکا به حدی بود که نظام پولی بین المللی را در سال 1971 با بحران مواجه نمود. شدت این بحران به حدی بود که کشورها مباحثاتی را در سطح بین المللی شروع نمودند که منتهی به توافق اسمیت سونین در اواخر سال 1971 بین کشورهای عضو صندوق بین المللی پول و تفاهم "the snake" در سال 1972 در کشورهای اروپایی گردید. به موجب توافق اسمیت سونین دلار در مقابل طلا 8.57% تضعیف گردید و محدوده نوسان در اطراف نرخ برابری مشخص شده از 1% به 2.25% افزایش یافت در سل 1973 مجددا آمریکا مبادرت به تضعیف دلار در مقابل طلا نمود و هر اونس طلا به 42.22 دلار رسید و با لغو یکجانبه به تعهد تحویل طلا در مقابل دلار توسط آمریکا. نهایتا در مارس 1973 نظام برتون وودز سقوط کرد. تلاش های صندوق بین لمللی پول برای ایجاد نظام پولی بین المللی منسجم به قرارداد جامائیکا در سال 1976 منتهی گردید که در این قرار داد نرخ شناور ارزها پذیرفته شد و از طلا سلب خاصیت پولی گردید.
کشورهای اروپایی نیز با توسعه و تعدیلاتی در نظام قبلی"the snake" نظام پولی اروپا را تشکیل دادند و واحد پولی اروپا را به عنوان واحد پولی ذخیره و تسویه در بین کشورهای اروپایی ایجاد نمودند و محدوده نوسان ارزهای کشورهای عضو را تعیین نموده ، با استفاده از سوآپ ارزی و سیستم های اعتباری کشورها ملزم به نگهداری نرخ برابری پولها در محدوده تفاهم شده گردیدند.

بازار فارکس

فارکس ( FOREIGN EXCHANGE ) بزرگترین بازار اقتصادی جهان می باشد. هیچ بازار دیگری در جهان در حد و اندازه این بازار نمی باشد. مقدار پولی که در یک روز در این بازار مبادله می شود از جمع تمامی پول های مبادله شده در بازار های دیگر بیشتر می باشد. 150 روز زمان لازم است تا مقدار مبادله در بازار بورس ایالات متحده به مقدار یک روز بازار فارکس برسد. بازار فارکس همچون بازار های بورس مکان فیزیکی خاصی ندارد. این بازار متشکل از یک شبکه جهانی بیش از 400 بانک و موسسات مالی می باشد که با استفاده از تلفن، دورنگار، کامپیوتر و وسایل دیگر با یکدگیر این شبکه را تشکیل داده اند. از مزیت های این بازار 24 ساعته بودن آن است و 6 روز در هفته شاهد نوسان قیمت ها در آن می باشیم و با تعطیل شدن تعدادی از کشور ها برای جشن های ملی و غیره، این بازار کار خود را ادامه می دهد. در ساعت 2:30 بامداد ( وقت ایران ) دوشنیه هر هفته این بازار شروع به فعالیت می کند و تا ساعت 1:30 بامداد شنبه به فعالیت خود ادامه می دهد.

Trade ( مبادله )

در بازار فارکس شما به تبادل ارز می پردازید. هنگامی که شما معامله (Trade) می کنید، پیش بینی می کنید که ارزش ارز یک کشور در مقابل ارز کشور دیگر افت می کند یا قوی می شود. ارز ها همیشه به صورت جفتی مبادله می شوند. بیشترین جفت ارزهای مبادله شده در بازار فارکس به شرح زیر می باشند:
یورو اتحادیه اروپا ( EUR ) و دلار ایالات متحده ( USD ) که به این صورت نمایش پیدا می کند: EUR/USD
پوند انگلیس ( GBP ) و دلار ایالات متحده ( USD ) که به این صورت نمایش پیدا می کند: GBP/USD
فرانک سوییس ( CHF ) و دلار ایالات متحده ( USD ) که به این صورت نمایش پیدا می کند: CHF/USD
ین ژاپن ( JPY ) و دلار ایالات متحده ( USD ) که به این صورت نمایش پیدا می کند: JPY/USD
بیشتر Trade ها بر پایه دلار و یک ارز دیگر انجام می شود.
عوامل زیادی در نوسانات قیمت های بازار دخیل هستند. چند عامل مهم به شرح زیر است:

وضعیت اقتصادی یک کشور
دلایل سیاسی
تراز تجاری
قدرت خرید
دلایل اجتماعی
سیاست بانک های مرکزی و دولتی

معرفی موشک جهنمی هلفایر


ساعت یک بامداد 17 ژانویه سال 1991 هشت فروند بالگرد آپاچی از یگان هوانیروز آمریکا واقع در غرب عربستان سعودی رهسپار ماموریت"نورمادی" شدند. هدف اصلی عملیات انهدام دو ایستگاه راداری مهم عراق در فاصله 56 کیلومتری بود.گروه به دو تیم چهار تایی تقسیم شد و به مدت 90 دقیقه در سکوت کامل رادیویی در ارتفاع پایین به پرواز در آمد.درست در ساعت 2:38 بامداد بالگردهای آپاچی 28 موشک هلفایر را به سمت دو ایستگاه راداری شلیک کردند که به انهدام آنها منجر شد و کریدوری به پهنای 32 کیلومتر ایجاد کرد.5/4 ساعت بعد عملیات"توفان صحرا"شروع شد و بیش از صد فروند هواپیما شروع به حرکت بر فراز عراق کردند. این عملیات را نخستین کاربرد موشک هلفایر می دانند. هلفایر سامانه ی موشکی هوا به زمین است که دقت و توانایی تخریب بالایی داشته و می تواند برای انهدام اهداف بزرگ و سنگین در حملات هوایی مورد استفاده قرار گیرد.این موشک می تواند از بالگردهای مختلفی همچون AH-64,AH1W,OH-58,UH-60 شلیک شود.

معرفی سامانه موشک هلفایر

اگر چه سامانه موشکی هلفایر در ابتدا برای استفاده در عملیات ضد تانک طراحی شد اما ادعا شده که برای اهداف دیگر هم کاربرد موفقیت آمیزی داشته است.سامانه ی یاد شده می تواند اهدافی همچون انبار مهمات , رادارها , تجهیزات ارتباطی , ساختمان ها و حتی ناوهای کوچکی را هم که با سرعت بالا در حرکت هستند را به گونه ای موثر از کار بیاندازد و نابود کند.حتی در صورت نیاز می تواند بعنوان موشک هوا به هوا و برای هدف قرار دادن بالگردهای با سرعت کم یا نزدیک سطح زمین استفاده شود.

هلفایر از ترکیب حرف اول کلمات هلی برن و آتش و رها تشکیل شده است که می تواند این برداشت را به وجود آورد که موشک ، پس از شلیک به طور خودکار و بدون نیاز به هدایت توسط انسان به سمت هدف پرواز می کند.در صورتی که این برداشت حداقل برای نمونه های اولیه این سامانه نادرست است.نمونه های اولیه موشک هلفایر دارای هدایت نیمه فعال لیزری بودند. این موشک به یک پرتو لیزری کد گذاری شده نیاز دارد تا روی هدف قفل کند و موشک از این طریق موقعیت هدف را تشخیص داده و به آن اصابت کند.بنابراین موشک هدف را پیدا نمی کند در واقع پرتو لیزر منعکس شده از هدف را می یابد.ساختار کلی موشک هلفایر در انواع مختلف مشتمل بر پنج بخش اصلی میباشد که شامل بخشهای پیشران, جستجوگر لیزری, بخش هدایت, بخش کنترل و سرجنگی میشود .

بخش پیشران بین بخش های هدایت و کنترل و در نزدیکی انتهای موشک واقع شده است.این بخش دارای پیشران سوخت جامد است که بسته به دمای هوای بیرون ، کم و بیش 2 تا 3 ثانیه می سوزد.هدف از بخش پیشران تولید نیروی پیشران کافی برای جدا شدن موشک از پرتاب گر است تا به شتاب 10g دست بافته و تا رسیدن به هدف در بیشینه برد 8 کیلومتری نیروی رانش را فراهم کند.موشک می تواند اهداف واقع در فاصله بیش از 8 کیلومتر را در هم تخریب کند ولی با افزایش فاصله برخورد کم می شود.

ردیاب لیزری که در دماغه ی موشک قرار دارد از داخل بالگرد برنامه ریزی می شود تا کد لیزری ویژه ای را دریافت کند.از آن جایی که لیزر تابانده شده توسط علامت گذار و آنجه موشک جستجو می کند یکسان است احتمال خطای موشک در تشخیص پرتو لیزر به صفر می رسد.موشک پس از شلیک شروع به جستجو در محیط کرده و لیزر کد شده مورد نظر را که از هدف منعکس می شود را می یابد.با تشخیص آن روی هدف قفل می کند.پس از قفل ردیاب ، اطلاعات مورد نیاز را به بخش هدایت می رساند تا موشک به سمت هدف هدایت شود.بعد از دریافت اطلاعات از جستجوگر لیزری مغز موشک یا بخش هدایت اطلاعات سامانه ای فرمان را برای پایداری موشک محاسبه کرده و این داده ها را به بخش کنترل می فرستد.بخش کنترل در انتهای موشک قرار گرفته و شامل یک سامانه عملگر نیوماتیکی است که دستورات سامانه ی فرمان را به حرکت بالک های کنترلی تبدیل می کند.این بالک ها به بال های هواپیما شباهت داشته و به موشک این امکان را میدهد که به سمت انرژی لیزری که از هدف انعکاس یافته مانور دهد. سرجنگی آخرین بخش موشک است که در فرایند شلیک دخالت دارد.زمانی که موشک با هدف برخورد کند یک حس گر فعال سیگنال الکتریکی را به فیوزی که در عقب خرج سوخت قرار دارد فرستاده و باعث انفجار می گردد.خرج سوخت نیروی لازم جهت نفوذ و انفجار هدف را فراهم می آورد.

نمونه های مختلف سامانه هلفایر AGM-114

سامانه موشکی هلفایر که با کد AGM-114 شناخته می شود دارای نمونه های مختلف است.مدل AGM-114A نخستین موشک هلفایر است.پس از آن AGM-114B ارایه شد که در ارتفاع پایین تری نسبت به AGM-114A پرواز می کند.این موشک دارای موتور راکت با کمترین میزان دود نسبت به AGM-114A میباشد و در ناوگان نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد.نمونه های AGM-114F و AGM-114C هم در خط سیر پایین با کمترین میزان دود موتور راکت پرواز می کنند.در نمونه ی AGM-114K اگر بخش لیزری موشک پس از هدف یابی درونی از کار بیفتد موشک با کمک بخش رادار تجسسی تا رسیدن به هدف به حرکت خود ادامه می دهد.نمونه های AGM-114F و AGM-114K دارای سرجنگی دو مرحله ای است.این ویژگی برای بهبود بخشیدن به عملکرد سرجنگی در مقابل زره های واکنشی است.نمونه های AGM-114M به جای سرجنگی خرج گود که کاربرد ضد زره دارد به سرجنگی ترکش زا مجهز است.که دارای کاربرد تخریب اهداف نرم میباشد .

روش به کار گیری موشک هلفایر

به دو روش می توان موشک هلفایر را در میدان نبرد به سمت هدف شلیک نمود روش خودکار و کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشینان بالگرد هدف را شناسایی کرده و سپس موشک را شلیک می کند و تا زمان تخریب ، موشک را به کمک علامت گذاری لیزری (مستقر روی همان بالگرد) هدایت می کنند.در روش کنترل از راه دور بالگرد تنها موشک را شلیک می کند و علامت گذاری لیزری که در جایی غیر از بالگرد شلیک کننده موشک ، به عنوان مثال روی زمین یا بالگرد دیگر قرار دارد نقش هدایت موشک را تا برخورد به هدف بر عهده دارد.از آن جایی که در این روش بالگرد شلیک کننده موشک پس از شلیک نیازی به هدایت موشک ندارد می تواند از صحنه نبرد خارج شده که در نتیجه باعث افزایش حفاظت بالگرد و تیرانداز در صحنه نبرد می شود.

افزون بر دو روش به کارگیری فوق ، میتوان موشک هلفایر را به دو روش دیگر هم بر روی هدف قفل کرد. روش قفل شدن روی هدف قبل از شلیک و روش قفل شدن روی هدف بعد از شلیک.در روش اول علامت گذار لیزری قبل از شلیک موشک ، هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.مزیت استفاده از این شیوه اطمینان خلبان بالگرد از قفل شدن موشک روی هدف در مرحله قبل پرتاب است.در این روش احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش می یابد.عیب این روش ، احتمال هوشیاری هدف و نشان دادن واکنشی همچون پرتاب نارنجک های دود زا میباشد که عامل مهمی در ایجاد اختلال در فرایند هدایت موشک هلفایر است.

در روش دوم علامت گذار پس از شلیک موشک ، هدف را روشن می کند.در این روش پیش از هدف یابی لیزری بالگرد موشک را به سمت مسیر هدف شلیک کرده در نتیجه موشک ابتدا بدون دید حرکت می کند و سپس به اندازه خیلی کمی اوج می گیرد ولی تا زمان از پیش تعیین شده برای به کار افتادن لیزر ، در ارتفاع نسبتا پایین می ماند.مزیت این روش در آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.از آن جایی که در این روش هدف مدت زمان زیادی تحت پرتو لیزر قرار نمی گیرد امکان نشان دادن واکنش مناسب را ندارد.معمولا در این روش در مواجه با تانک های پیشرفته امروزی که به تشخیص دهنده های تهدید لیزر مجهز هستند استفاده می شود.اگر چه به طور مشخص روش"قفل روی هدف پس از شلیک"از روش"قفل روی هدف قبل از شلیک"پیچیده تر است.



زندگینامه همایون شجریان


همایون شجریان, فرزند چهره ی شاخص ایران,در 31 اردیبهشت 1354 در تهران در خانواده ای سرشار از موسیقی چشم به جهان گشود. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا با تشخیص پدر نزد استاد بی همتای تنبک شادروان ناصر فرهنگفر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده سالگی در کنار خواهران خود نزد پدرآواز را شروع کرد و دورن بلوغ روزانه تکنیک آواز و صدا سازی را به صورت فشرده فرا کرفت.در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامه ی فراگیری هنر نزد اردشیر کامکار پرداخت .

از سال 1370 پدر و گروه اوا را در کنسرتهای امریکا ,اروپا وایران با تنبک همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنه ی کنسرت ها با پدر همخوانی را آغاز نمود. همایون در چندین دوره کنسرتهای خارج از کشور با بزرگان موسیقی ایران به صحنه رفته است. برنامه ی نسیم وصل به آهنگسازی محود جواد ضرابیان , اولین برنامه ای است که همایون به تنهایی خوانندگی آنرا به عهده دارد. با آرزوی موفقیت او در راه سخت و طولانی که در پیش روی دارد .

1354 تولد, سی و یکم اردیبهشت پنجاه و چهار

1364 آغاز فراگیری آواز به همراهی خواهران, نزد پدر

1370 آغاز همکاری با گروه آوا در کنسرت های خارج از کشور

1373 اجرا برنامه ی ((قاصدک)) در کنسرتهای دور اروپا با پدر و پرویز مشکاتیان.

1378 شروع همخوانی با پدر در کنسرت ها

1379 همراهی در اجرای برنامه ی ((نوا ))و ((داد و بیداد)) (زمستان) در کنسرتهای دور اروپا و امریکا و کانادا.

1381 همراهی در اجرای برنامه ی (( راست پنجگاه ))و(( مرکب خوانی)) در کنسرتهای دور اروپا و کانادا.

1382 انتشار اولین آلبوم مستقل با نام نسیم وصل

1383 انتشار آلبوم های مستقل ناشکیبا و شوق دوست


تاویل یا هرمنوتیک چیست ؟


علم هرمنوتيك

لفظ هرمنوتيك در فلسفه يا نقد ادبي كلمه‌اي بيگانه است و حتي در علم كلام نيز به نظر مي‌آيد كه استعمال آن اغلب به معنايي محدود و مقيد است كه با استعمال گسترده‌ي آن در "جنبش هرمنوتيك نوين" كلامي معاصر فوق دارد. لذا اغلب پرسش اين است كه علم هرمنوتيك چيست ؟ در سومين ويرايش فرهنگ بين المللي جديد وبستر، ذيل hermeneutics، مي‌خوانيم: "مطالعه‌ي اصول روش شناختي تاويل و تبيين ؛ به ويژه : مطالعه‌ي اصول كلي تاويل كتاب مقدس".

در بازشناخت اين مفهوم مي‌توان گفت :

-تاويل ادبي در انگلستان و آمريكا عمدتاً در چارچوب واقع‌گرايي،به تعبير فلسفي، صورت مي‌گيرد. ادراك هر كس از اثر را بايد جدا از خود اثر انگاشت و وظيفه تاويل ادبي سخن گفتن درباره "خود اثر" است. نيات و مقاصد مولف نيز دقيقاً از اثر جدا نگه داشته مي‌شود؛ اثر "موجود" ي في نفسه است ، موجودي كه توانايي ها و تحركات خاص خودش را دارد. نمونه متعارف تاويل كننده دوره جديد كسي است كه عموماً از "خود مختاري هستي" اثر ادبي دفاع مي‌كند و وظيفه خود را جاري كردن اين هستي در سراسر تحليل متن مي‌داند. و بدين ترتيب جدايي ابتدايي فاعل و موضوع يا ذهن و عين، اصل متعارفه واقع گرايي، به مبناي فلسفي و چارچوب تاويل ادبي بدل مي شود. يكي از جنبش هاي تفكر اروپايي كه نقدي ريشه‌اي از برداشتهاي واقع گرايانه در باب ادراك و تاويل به دست داده است پديدار شناسي است.

تمايل بر اين است كه متن اثر ادبي (به رغم "هستي" خود مختارش) عين يا موضوع شناسايي شمرده شود- "عين زيبا شناختي" . متن در جدايي كامل از هر مدرك و شناسنده به تحليل در مي‌آيد و "تحليل" نيز مآلاً با "تاويل" مترادف انگاشته مي‌شود.

وظيفه تأويل و معناي فهم، هنگامي كه با اثر سر و كار داريم، متفاوت با هنگامي است كه با عين سر و كار داريم ، چرا كه اين دو در آن هنگام فرارتر و تاريخي‌ترند. "اثر" همواره نشاني از كار انسان دارد و خود كلمه نيز متضمن اين امر است، زيرا اثر همواره اثر انسان (يا اثر خدا) است. از طرف ديگر، "عين" نيز مي‌تواند اثر يا عيني طبيعي باشد. استفاده از كلمه "عين" در اشاره به اثر تمايز مهمي را متبلور مي‌سازد، زيرا بايد اثر را به منزله عين نبينيم بلكه به منزله اثر ببينيم . نقد ادبي بايد "روش" يا "نظريه"اي را طلب كند كه به ويژه متناسب با رمز گشايي اثر انساني در اثر، يعني "معناي" آن، باشد. اين عمل "رمز گشايي"، اين "فهميدن" معناي اثر، كانون علم هرمنوتيك است. علم هرمنوتيك مطالعه فهم و به ويژه وظيفه فهم متون است. علم طبيعي روشهاي فهم اعيان طبيعي را دارد. اما فهم آثار مقتضي هرمنوتيك است، "علم" فهم به صورتي كه فهم متناسب با آثار از آن حيث كه آثارند باشد. يقيناً روشهاي "تحليل علمي" مي‌شايد و مي‌بايد براي فهم آثار به كار بسته شود، اما در انجام دادن اين كار با آثار نيز همچون اعيان طبيعي و صامت رفتار مي‌شود. آثار از آن حيث كه اعيان‌اند تابع روشهاي علمي تاويل‌اند؛ و در مقام آثار اقتضاي نحوه‌هاي ظريف تر و جامع‌تري از فهم را دارند. ميدان علم هرمنوتيك از آنجا گسترش يافت كه كوششي بود براي وصف همين مورد اخير، يعني نحوه هاي به ويژه "تاريخي" تر و "انسان گرايانه"تر فهم.

يكي از عناصر لازم براي وجود نظريه هرمنوتيكي كافي، و بسط دادن آن به نظريه كافي تاويل ادبي، برداشتي وافي و موسّع از خود تاويل است. دمي به شمول تاويل و عموميت استعمال اين كلمه بنگريم: دانشمند تحليل داده‌هايش را "تاويل " [interpretation] مي‌نامد؛ ناقد ادبي سنجش خود از اثر را تاويل و تفسير مي‌خواند. مترجم زبان "برگرداننده" [interpreter] ناميده مي‌شود؛ مفسران اخبار، اخبار را "تاويل و تفسير" مي‌كنند. شما گفته‌ي دوستي را تاويل – يا سوء تاويل – مي‌كنيد، و همچنين است نامه اي از خانواده يا نشانه‌اي در خيابان. در واقع، از زماني كه در صبح از خواب برمي‌خيزيد تا وقتي كه دوباره در خواب فرو مي‌رويد در حال «تاويل» ايد. در هنگام بيداري به ساعت كناري نگاه مي‌كنيد و معناي آن را تاويل مي‌كنيد: به ياد مي‌آوريد كه امروز چه روزي است و با فهم معناي آن روز ابتدا به ياد مي‌آوريد كه در اين جهان در چه راهي گام بر مي‌داريد و براي آينده چه طرح و نقشه‌هايي داريد؛ شما از بستر بر مي‌خيزيد و به تاويل كلمات و حركات آن چيزهايي مي‌پردازيد كه در كار و بار روزانه با آنها برخورد مي‌كنيد. پس تاويل شايد اصلي‌ترين فعل تفكر انسان است؛ در حقيقت، خود وجود داشتن را شايد بتوان جريان دايم تاويل گفت.

تاويل پرشمول‌تر از آن عالم زباني است كه انسان در آن زندگي مي‌كند، زيرا حتي حيوانات نيز به تاويل زنده اند. حيوانات حس مي‌كنند كه در اين جهان در چه راهي قرار گرفته‌اند. اگر مقداري غذا در برابر شمپاتزه و سگ و يا گربه قرار گيرد، حيوان بر حسب نيازها و تجربه خودش آن را تاويل مي‌كند. پرندگان نشانه‌هايي را مي‌شناسند كه به آنها مي‌گويد به سمت جنوب پرواز كنند.

البته تاويل دايمي درباره بسياري از ساحت‌هاي غير زباني در تار و پود تمامي زندگي انسان بافته شده است. از نظر يوآخيم واخ، وجود انسان بدون زبان نيز قابل تصور است، اما بدون درك متقابل آدميان از يكديگر، يعني بدون تاويل، ممكن نيست. با اين همه، وجود انسان به طوري كه ما آن را مي‌شناسيم در واقع همواره متضمن وجود زبان است و لذا هر نظريه در باب تاويل كردن انسان بايد از پديدار زبان نيز بحث كند. و البته از همه وسايل نمادي گوناگون بيان كه مورد استفاده‌ي انسان است، هيچ يك از حيث انعطاف پذيري و قدرت ارتباط يا از هر حيث اهميت كلي بر زبان پيشي نمي گيرد. زبان نحوه‌ي ديدن انسان و تفكر او را شكل مي‌دهد، يعني هم برداشت او از خودش و هم برداشت او از جهانش‌(اين دو آن قدرها هم كه به نظر مي‌آيد از يكديگر جدا نيستند.) و همان ديدي هم كه او از واقعيت دارد زبان شكل داده است. انسان بسيار بيشتر از آن كه بتواند تشخيص دهد از طريق زبان به جنبه هاي مختلف زندگي‌اش راه مي يابد، جنبه هايي مانند: عبادت، دوست داشتن، رفتار اجتماعي، تفكر انتزاعي؛ و حتي شكل احساساتش نيز با زبان مطابقت داده مي شود اگر اين موضوع را عميقاً ملاحظه كنيم، معلوم مي‌شود كه زبان "واسطه"اي است كه در آن زندگي و حركت مي‌كنيم و هستي‌مان را داريم.

پس تاويل پديداري پيچيده و نافذ است. ولي نافذ ادبي در فهميدن اثر آن را تا چه حد عميق و پيچيده تصور مي‌كند؟ بايد بپرسيم كه آيا ناقدان مايل به برابر گذاشتن تحليل با تاويل نيستند؟ بايد بپرسيم كه آيا مابعدالطبيعه و مفروضات واقع‌گرايانه‌ي نهفته در نقد جديد در غالب اشكال آن نظري بيش از حد ساده و حتي كژ و كوژ از تاويل ارائه نمي‌كند؟ اثرادبي عيني نيست كه ما آن را با مفهوم پردازي يا تحليل كردن بتوانيم بفهميم؛ صدايي است كه بايد بشنويم و با "شنيدن" (و بلكه ديدن) بفهميم فهم ادبيات بايد ريشه در حالات اولي‌تر و پر شمول‌تر فهم داشته باشد كه بايد با خود هستي –در– جهان يا در جهان بودن ما انجام شود. بنابراين، فهم اثر ادبي نوعي شناسايي علمي نيست كه از وجود [existence] به جهان مفاهيم بگريزد؛ فهم مواجهه اي تاريخي است كه تجربه‌ي شخصي هستي [being] را در اين جا در جهان مي‌طلبد.

علم هرمنوتيك مطالعه اين نوع اخير از فهم است. اين علم مي‌كوشد دو حيطه نظريه فهم را در كنار هم نگه دارد: پرسش از آنچه در رويداد فهم متن به وقوع مي‌پيوندد و پرسش از آنچه خود فهم است، در بنيادي‌ترين و "وجودي"ترين معناي آن. علم هرمنوتيك، در مقام جريان تفكري آلماني، از پديدار شناسي آلماني و فلسفه وجودي عميقاً متاثر شد. و البته اهيمت آن براي تاويل ادبي در امريكا نيز از آنجا فزوني يافته است كه اين گونه متفكران براي مسائل نهفته در تاويل متن اين علم را به كار بسته‌اند.